کلمه جو
صفحه اصلی

merely


معنی : تنها، فقط، محضا
معانی دیگر : همین بس، صرفا، و بس، همینقدر

انگلیسی به فارسی

صرفا - فقط، تنها، فقط، محضا


فقط ،صرفا،محضا،و بس،همین قدر


انگلیسی به انگلیسی

• only, just, simply, purely
you use merely to emphasize that something is only what you say and not better, bigger, more important, or more exciting.
you use not merely before the less important of two statements, as a way of emphasizing the more important statement.

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] فقط، صرفا

مترادف و متضاد

تنها (قید)
just, merely, exclusively, singly

فقط (قید)
just, alone, only, merely, but, solely

محضا (قید)
only, merely, solely, purely

جملات نمونه

I was merely looking!

من فقط داشتم نگاه می‌کردم!


merely two dollars

تنها دو دلار


1. merely two dollars
تنها دو دلار

2. do, don't merely talk!
تنها حرف را نزن - عمل کن !

3. i was merely five minutes late
فقط پنج دقیقه تاخیر داشتم.

4. i was merely looking!
من فقط داشتم نگاه می کردم !

5. some painters merely splash paint on the canvas
برخی نقاشان فقط رنگ را بر کرباس می پاشند.

6. they are merely trying to conserve their class privilages
آنها فقط می کوشند امتیازات طبقاتی خود را حفظ کنند.

7. history is not merely a sum of events
تاریخ تنها مجموعه ای از رویدادها نیست.

8. armies are no longer merely earthbound
ارتش ها دیگر فقط زمینی نیستند.

9. instead of deciding she merely dithers
به جای تصمیم گیری او فقط عصبی و مردد می شود.

10. no success in life merely happens
هیچ موفقیتی در زندگی بی دلیل روی نمی دهد.

11. The meeting was merely an exercise in damage limitation.
[ترجمه محمد حاتمی نژاد] این جلسه صرفا تمرینی برای محدود کردن اسیب بود
[ترجمه ترگمان]این جلسه صرفا تمرینی برای محدودسازی آسیب بود
[ترجمه گوگل]این جلسه صرفا تمرین در محدودیت خسارت بود

12. There is no point in merely repeating what we've done before.
[ترجمه Sahar Azizi] فایده ای در صرفا تکرار کردن آنچه ما قبلا انجام داده ایم ، نیست .
[ترجمه ترگمان]هیچ فایده ای ندارد که آنچه را قبلا کرده ایم تکرار کنیم
[ترجمه گوگل]هیچ نقطه ای در صرف تکرار آنچه قبلا انجام داده اید وجود ندارد

13. We humans are merely the instruments of fate.
[ترجمه ترگمان]ما انسان ها فقط آلت دست سرنوشت هستیم
[ترجمه گوگل]ما انسانها تنها ابزار سرنوشت است

14. I don't believe it; it's merely hearsay.
[ترجمه ترگمان]باور نمی کنم؛ فقط شایعه است
[ترجمه گوگل]من آن را باور نمی کنم؛ این فقط قشنگه

15. Michael is now merely a good friend.
[ترجمه ترگمان]مایکل \"الان فقط یه دوست خوبه\"
[ترجمه گوگل]مایکل در حال حاضر تنها یک دوست خوب است

16. Life is merely a drop of nectar on the lotus leaf.
[ترجمه ترگمان]زندگی فقط یک قطره شهد روی برگ نیلوفر آبی است
[ترجمه گوگل]زندگی فقط یک قطره شهد در برگ لوتوس است

17. For many the philosophy was merely a fashion, and the novelty soon wore off.
[ترجمه ترگمان]برای بسیاری از فلسفه فقط مد بود و به زودی نو به پایان رسید
[ترجمه گوگل]برای بسیاری فلسفه صرفا یک مد بود، و پیشگویی به زودی خاموش شد

پیشنهاد کاربران

Health is a state of complete physical, mental and social well being, and not merely the absence of disease or infirmity.

صرفا

Just, Only

صرفا و تنها

I am merely suggesting that there is more than one way to view this matter


کلمات دیگر: