کلمه جو
صفحه اصلی

abnegation


معنی : انکار، چشم پوشی، کف نفس، رد، فداکاری
معانی دیگر : چشم پوشی (از حقوق خود)، ایثار، ترک علاقه (از دنیویات)، استغفار، ایثارگری

انگلیسی به فارسی

چشم‌پوشی، کف نفس، انکار، رد، فداکاری


اخراج، چشم پوشی، انکار، کف نفس، رد، فداکاری


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: the act of relinquishing or abandoning, as a right, role, or good.

- Not voting is an abnegation of responsibility.
[ترجمه زهرا] رای ندادن چشم پوشی از مسئولیت است
[ترجمه ترگمان] رای دادن، abnegation مسئولیت است
[ترجمه گوگل] رأی نیافتن مسئولیت است

• self-sacrifice, self denial, renunciation
abnegation means giving up something that you want, even though you would like to do it or have it; a formal word.

مترادف و متضاد

انکار (اسم)
abjuration, denial, repudiation, disavowal, gainsay, disclamation, abnegation

چشم پوشی (اسم)
renunciation, abnegation, waiver, connivance, condonation

کف نفس (اسم)
abnegation, containment, self-abasement, self-command, self-control, self-sufficiency

رد (اسم)
denial, disavowal, rejection, abnegation, pass, refusal, trace, veto, exception, contradiction, rebuff, rebuttal, repulse, disapproval, disapprobation, contestation, disproof

فداکاری (اسم)
abnegation, dedication, sacrificing, self-devotion, self-sacrifice

denial, renouncement of something


Synonyms: abandonment, abstinence, eschewal, forbearance, giving up, nixing, refusal, rejection, relinquishment, renunciation, sacrifice, self-denial, stonewall, surrender, temperance


Antonyms: acquiescence, admittance, surrender, yielding


جملات نمونه

1. abnegation is the first step toward piety
ایثار اولین قدم در راه تقوا است.

2. The sticking point in faith for me was abnegation.
[ترجمه ترگمان]نقطه اتکا به ایمان به من کف نفس بود
[ترجمه گوگل]نقطه چسبیدن به ایمان برای من مجازات بود

3. If the Court holds fast to its abnegation of this traditional role, it could mark a sea change in federal-state relations.
[ترجمه زهرا] اگر که دادگاه بر چشم پوشی از نقش سنتی خود پافشاری کند میتواند تغییری در روابط فدرال سنتی ایجاد کند
[ترجمه ترگمان]اگر دادگاه نسبت به این نقش سنتی به سرعت تسلیم شود، می تواند نشانه ای از تغییر دریا در روابط دولت فدرال باشد
[ترجمه گوگل]اگر دادگاه به سرعت از این نقش سنتی کنار گذاشته شود، می تواند تغییر دریا در روابط دولت فدرال را نشان دهد

4. How he regretted his abnegation and his folly in having brought Cosette back into the world, poor hero of sacrifice, seized and hurled to the earth by his very self-devotion!
[ترجمه ترگمان]چه قدر از کف نفس و حماقت خود که کوزت را به دنیا آورده بود پشیمان بود، قهرمان بی نوا فداکاری، چنگ زده و از خود گذشتگی وی به زمین پرت شده بود!
[ترجمه گوگل]چگونه او را رد کرد و احمقانه خود را در آوردن کوزت بازگشت به جهان، قهرمان فقیر فداکاری، گرفتار و پرتاب به زمین توسط بسیار خودخواهانه!

5. The idea of the culture abnegation Marcuse brought up is not only the criticism to current tool's rationality, but also the change in the concept of phoniness Marx raised.
[ترجمه ترگمان]ایده فرهنگ culture که پرورش داده شده است تنها انتقاد از عقلانیت ابزار فعلی نیست، بلکه تغییر در مفهوم of Marx است
[ترجمه گوگل]مارکوزه، اختراع فرهنگ لغو فرهنگ، نه تنها انتقاد به عقلانیت ابزار فعلی است بلکه تغییر در مفهوم صداقت مارکس نیز مطرح است

6. Such abnegation has become a popular tactic in these anti - political times.
[ترجمه ترگمان]چنین abnegation در این دوران ضد سیاسی به یک تاکتیک محبوب تبدیل شده است
[ترجمه گوگل]چنین تخطیاتی در این دوران ضد سیاسی به یک تاکتیک محبوب تبدیل شده است

7. Men with that capacity for self - abnegation do not reach a Presidency.
[ترجمه ترگمان]مردانی با این ظرفیت برای ایثار به نفس، به ریاست جمهوری نمی رسند
[ترجمه گوگل]مردان با این توانایی برای خودخواهی به ریاست جمهوری نمی رسند

8. In the ensuing confusion the Catholic community locally and nationally saw this as an abnegation of the 1944 Education Act.
[ترجمه ترگمان]در سردرگمی متعاقب جامعه کاتولیک و در سطح ملی، این موضوع به عنوان کف نفس قانون آموزش ۱۹۴۴ در نظر گرفته شد
[ترجمه گوگل]در هم آمیخته شدن این امر، جامعه کاتولیک به صورت محلی و ملی این را به عنوان انحراف از قانون آموزش 1944 دید

9. Only spontaneous love flowing with sincere generosity and self - abnegation can fertilize the soul of others.
[ترجمه ترگمان]تنها عشق خود به خودی با سخاوت صادق و ایثار نفس می تواند روح دیگران را بارور کند
[ترجمه گوگل]تنها عشق خودبخودی که با سخاوت و مهربانی صادقانه جریان دارد می تواند روح دیگران را تحمل کند

10. And, withal, a life of privation, isolation, abnegation chastity, with never a diversion.
[ترجمه ترگمان]و با این حال، زندگی با محرومیت از محرومیت، جداسازی و پاک دامنی را هرگز از خود بی خود نمی کند
[ترجمه گوگل]و، عموما، زندگی بیگانه، انزوا، عفت و رغبت، با هرگز انحراف

Abnegation is the first step toward piety.

ایثار اولین قدم در راه تقوا است.


پیشنهاد کاربران

چشم پوشی کردن

فداکاری

از خود گذشتگی


کلمات دیگر: