1. collective noun
اسم جمع
2. common noun
اسم عام
3. proper noun
اسم خاص
4. verbal noun
اسم فعل
5. countable noun
(دستور زبان) اسم شمارش پذیر
6. generic noun
(زبان شناسی) اسم جنس
7. concrete and abstract noun
اسم ذات و اسم معنی
8. the word "crowd" is a collective noun
واژه ی "crowd" اسم جمع است.
9. the verb "burgle" is a back-formation from the noun "burglar"
فعل burgle از اسم burglar پس سازی شده است.
10. Is this noun in the nominative?
[ترجمه ترگمان]این اسم تو the؟
[ترجمه گوگل]آیا این اسم در نامزدی است؟
11. An example of a countable noun is 'table', and an example of an uncountable noun is 'money'.
[ترجمه نگارستان] یک مثال برای اسم قابل شمارش 'میز' است. اسم غیر قابل شمارش مثل 'پول'. ( پول رو مقدارش رو میگن و نه تعداد )
[ترجمه ترگمان]یک نمونه از یک اسم countable یک جدول است، و یک مثال از یک اسم غیرقابل شمارش پول است
[ترجمه گوگل]یک مثال از اسم شمارا 'جدول' است، و یک مثال از اسم غیرقابل حساب 'پول' است
12. Please underline the noun clauses in the passage.
[ترجمه ترگمان]لطفا بنده ای اسمی را در راهرو ذکر کنید
[ترجمه گوگل]لطفا مقادیر اسم را در قسمت عبور بنویسید
13. In "The boy runs", boy is a singular noun and runs agree with it in number.
[ترجمه نگارستان] در "پسر میدود"، پسر اسم مفرد است و دویدن معنی تعدد میدهد
[ترجمه ترگمان]در \"پسر می دود\"، پسر یک اسم منحصر به فرد است و با آن موافق است
[ترجمه گوگل]در 'پسر اجرا می شود'، پسر اسم یکنواخت است و با تعداد آنها موافق است
14. An adjective must agree with its noun in mumber and case.
[ترجمه ترگمان]یک صفت باید با اسم خود در mumber و case به توافق برسد
[ترجمه گوگل]یک صفت باید با اسم خود در mumber و مورد موافقت کند
15. An attributive noun functions as an adjective.
[ترجمه ترگمان]یک اسم attributive به عنوان صفت استفاده می کند
[ترجمه گوگل]اسم attributive به عنوان صفتی عمل می کند
16. The word " person " is a countable noun.
[ترجمه ترگمان]کلمه \"فرد\" اسم countable است
[ترجمه گوگل]کلمه 'شخص' اسم شمارشی است