1. radio should enlighten the listener as well as entertain him
رادیو باید علاوه بر سرگرم کردن شنونده وی را ارشاد هم بکند.
2. I hope the results of my research will enlighten my colleagues.
[ترجمه موسی] امیدوارم نتایج تحقیقات من همکارانم را روشن سازد ( آگاه کند ) .
[ترجمه ترگمان]امیدوارم که نتایج تحقیقات من همکارانم را روشن کند
[ترجمه گوگل]امیدوارم نتایج پژوهش من همکاران من را روشن کند
3. Enlighten me about your plans for the future.
[ترجمه موسی] برنامه های خود را در آینده برایم روشن کن.
[ترجمه ترگمان] واسه آینده برام توضیح بده
[ترجمه گوگل]من را در مورد برنامه های خود برای آینده روشن کن
4. I don't understand this. Could you enlighten me?
[ترجمه ترگمان]من این را نمی فهمم میتونی بهم خبر بدی؟
[ترجمه گوگل]من این را درک نمی کنم آیا می توانید مرا روشن کنی؟
5. Nobody seemed to be anxious to enlighten me about the events that led up to the dispute.
[ترجمه A.A] به نظررسید هیچ کس مشتاق نبود در مورد واقعیات حوادثی که منجربه اختلاف شد به من آگاهی دهد
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسید هیچ کس مایل نیست درباره حوادثی که منجر به مشاجره می شود برایم روشن کند
[ترجمه گوگل]هیچ کس به نظر من دغدغه من در مورد حوادثی بود که منجر به اختلاف شد
6. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
7. She didn't enlighten him about her background.
[ترجمه ترگمان]او درباره گذشته او چیزی به او نگفته بود
[ترجمه گوگل]او در مورد پس زمینه او روشن نیست
8. He didn't dare take it upon himself to enlighten her further.
[ترجمه ترگمان]جرات نداشت آن را بر خود بگیرد تا او را بیشتر روشن کند
[ترجمه گوگل]او جرأتش را نداشت تا خودش را بیشتر روشن کند
9. She did not enlighten him, rang off and warned Ayling the police were going to question him.
[ترجمه ترگمان]او را روشن نکرد و زنگ زد و هشدار داد که پلیس می خواهد از او سوال کند
[ترجمه گوگل]او او را آشکار نکرد، به زنگ زد و هیلینگ اییلینگ را هشدار داد که پلیس قصد داشت به او سوال کند
10. Only interviews with the prime suspects could enlighten us now but, instead, they served to confuse still further.
[ترجمه ترگمان]تنها مصاحبه با مظنونان اصلی اکنون می توانست ما را روشن کند، اما به جای آن، آن ها هنوز هم بیشتر گیج شده بودند
[ترجمه گوگل]فقط مصاحبه با مظنونین اصلی می تواند ما را در حال حاضر روشن، اما، به جای آن، آنها خدمت کرده است تا هنوز هم گیج کننده است
11. They enlighten us on the mystery, we are grateful to them, we trust them and then we buy their product.
[ترجمه ترگمان]آن ها ما را روشن می کنند، ما از آن ها سپاسگزاریم، ما به آن ها اعتماد داریم و سپس محصول آن ها را می خریم
[ترجمه گوگل]آنها ما را در رمز و راز روشن می کنند، ما از آنها سپاسگزاریم، به آنها اعتماد داریم و سپس محصول آنها را می فروشیم
12. To enlighten the community orientation further, one can assess the degree of intensity found in the commitment to the community.
[ترجمه ترگمان]برای روشن کردن جهت گیری جامعه، فرد می تواند درجه شدت یافته در تعهد به جامعه را ارزیابی کند
[ترجمه گوگل]برای روشن تر کردن جهت گیری های اجتماعی، می توان میزان شدت یافتن در تعهد به جامعه را ارزیابی کرد
13. Good books enlighten the mind, bad books corrupt the soul. Dr T. P. Chia
[ترجمه ترگمان]کتاب های خوب ذهن و کتاب های بد روح را فاسد می کنند دکتر تی پی چیا
[ترجمه گوگل]کتاب های خوب ذهن را روشن می کنند، کتاب های بد روح را فاسد می کنند دکتر T P Chia
14. I see teaching as an opportunity to enlighten students, not just inform them.
[ترجمه ترگمان]من تدریس را فرصتی برای روشن کردن دانش آموزان می بینم، نه اینکه فقط آن ها را مطلع کنم
[ترجمه گوگل]من آموزش را به عنوان یک فرصت برای روشن کردن دانش آموزان، نه فقط به آنها اطلاع می دهم
15. Enlighten us about rock climbing. How the fuck does it actually work? You've been to college, I haven't. Intellectualize about this one for me.
[ترجمه ترگمان]در مورد کوهنوردی کردن بهمون توضیح بده واقعا چجوری کار میکنه؟ تو به دانشگاه رفتی، من نکردم در مورد این یکی برای من نگران نباش
[ترجمه گوگل]ما را در مورد صخره نوردی روشن کن چگونه فاک آن را در واقع کار می کند؟ شما به کالج بوده اید، نه در مورد این یکی را برای من روشن کنید