1. arithmetic scale
سنجه ی حسابی
2. her arithmetic is poor
حساب او ضعیف است.
3. they teach arithmetic at school
در مدرسه حساب یاد می دهند.
4. I've never been very good at arithmetic.
[ترجمه امیر شهریار] تو محاسبات هرگز خیلی خوب نبوده ام
[ترجمه ترگمان]من هیچ وقت در این حساب خوب نبودم
[ترجمه گوگل]من هرگز در محاسبات بسیار خوبی ندیدم
5. The arithmetic of nuclear running costs has been skewed by the fall in the cost of other fuels.
[ترجمه ترگمان]هزینه اجرای انرژی هسته ای با کاهش هزینه سوخت های دیگر به انحراف کشیده شده است
[ترجمه گوگل]ارزیابی هزینه های هسته ای در حال حاضر با کاهش هزینه های سوخت های دیگر تضعیف شده است
6. She tries to ground her son in arithmetic.
[ترجمه امیر شهریار] او تلاش میکنه تا پسرش رو تو محاسبات تقویت کنه .
[ترجمه ترگمان]سعی می کند پسرش را در حساب حساب باز کند
[ترجمه گوگل]او سعی می کند پسرش را در حساب ارزیابی کند
7. An educational system which fails to teach basic arithmetic is seriously deficient.
[ترجمه ترگمان]یک سیستم آموزشی که نتواند به حساب اصلی تدریس کند، دچار کمبود جدی است
[ترجمه گوگل]یک سیستم آموزشی که نمیتواند ریاضی پایه را تدریس کند، به طور جدی ناقص است
8. In the arithmetic of love, one plus one equals everything, and two minus one equals nothing.
[ترجمه ترگمان]در حساب عشق، یکی به همراه همه چیز برابری می کند و دو تای دیگر هم برابر نیست
[ترجمه گوگل]در محاسبات عشق، یک به علاوه یک برابر است با همه چیز، و دو منفی یک برابر چیزی نیست
9. I think there's something wrong with your arithmetic.
[ترجمه ترگمان]فکر می کنم این حساب شما ایرادی دارد
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم با ریاضی شما چیزی اشتباه است
10. He is good at arithmetic.
[ترجمه ترگمان]او در درس حساب خوب است
[ترجمه گوگل]او در ریاضی خوب است
11. The waiter got his arithmetic wrong.
[ترجمه ترگمان]پیشخدمت درس ریاضی را اشتباه گرفت
[ترجمه گوگل]پیشخدمت محاسبات خود را اشتباه کرد
12. She grounded her pupils well in arithmetic.
[ترجمه ترگمان]او شاگردان خود را به خوبی در ریاضی به زمین گذاشت
[ترجمه گوگل]او دانش آموزان خود را به خوبی در محاسبات مبتنی بر
13. I did a quick bit of mental arithmetic.
[ترجمه ترگمان]کمی حساب فکری کردم
[ترجمه گوگل]من یک مقدار کمی از محاسبات ذهنی انجام دادم
14. Don't ask me to add up the bill: arithmetic isn't my strong point.
[ترجمه ترگمان]از من نخواه که حساب صورت حساب را هم اضافه کنم: حساب و حساب من مهم نیست
[ترجمه گوگل]از من بخواهید لایحه را اضافه کند: حسابرسی نقطه قوت من نیست
15. Practise mental arithmetic when you go out shopping.
[ترجمه ترگمان]وقتی داری میری خرید یک حساب فکری بکن
[ترجمه گوگل]تمرین ریاضی ذهنی هنگامی که شما بیرون رفتن از خرید