کلمه جو
صفحه اصلی

bairn


معنی : بچه
معانی دیگر : (اسکاتلند) فرزند، پسر، دختر، نور چشم، فرزند

انگلیسی به فارسی

بچه، فرزند


بیرن، بچه


انگلیسی به انگلیسی

• child (scottish)
in some dialects of english, a bairn is a child.

مترادف و متضاد

بچه (اسم)
native, fellow, baby, child, kid, infant, chick, cub, bairn, chicken, brood, calf, chit, whelp

جملات نمونه

1. Burnt bairns dread the fire.
[ترجمه ترگمان]دل و روده آدم را از آتش بیرون می برد
[ترجمه گوگل]سوختگی های سوختگی آتش می کشد

2. He's a lovely bairn.
[ترجمه ترگمان]بچه خوبی است
[ترجمه گوگل]او یک برین دوست داشتنی است

3. It is of children in church, or bairns in the kirk.
[ترجمه ترگمان]این کلیسا از کودکان کلیسا یا کلیسای kirk تشکیل شده است
[ترجمه گوگل]این کودکان در کلیسا هستند یا برنن در کلیسا

4. The bairn started bringing his milk back up all the time when he was just a few days old.
[ترجمه ترگمان]این بچه وقتی چند روز پیش بچه بود شیر خودش را از شیر بیرون آورد
[ترجمه گوگل]وقتی که چند روز پیش بود، برین شروع به آوردن شیر خود کرد

5. We've always helped oot wi the bairns and gone on trips: you just get on wi it.
[ترجمه ترگمان]ما همیشه در oot و bairns بیشتر کمک کرده ایم و با هم سفر خواهیم کرد و شما هم این کار را می کنید
[ترجمه گوگل]ما همیشه به شما کمک کرده اید تا از برنر ها و سفرهای خود استفاده کنید: شما فقط می توانید از آن استفاده کنید

6. My sister just lets the bairns roam.
[ترجمه ترگمان]خواهرم فقط اجازه می دهد که the برود
[ترجمه گوگل]خواهر من فقط اجازه می دهد تا برنر سوار

7. How old's the wee bairn?
[ترجمه ترگمان]بچه کوچولو چند سالشه؟
[ترجمه گوگل]چقدر ساله هستی؟

8. I didn't remember that ye're just a bairn, I couldn't see that ye were dying on your feet. . . 'He was almost crying.
[ترجمه ترگمان]به یاد نداشتم که تو فقط یک بچه ای، من نمی توانستم ببینم که تو در حال مرگ روی پای خودت هستی … او تقریبا داشت گریه می کرد
[ترجمه گوگل]من به یاد ندارم که شما فقط یک بیرن هستید، نمیتوانم ببینم که شما در پای خود ماندید      او تقریبا گریه کرد

9. Give bairn his will, and a whelp his fill, and none of these two will thrive.
[ترجمه ترگمان]او اراده و اراده خود را به ما بدهید و این بچه را تنها بگذارید و هیچ یک از این دو نفر زنده نخواهند ماند
[ترجمه گوگل]اراده خود را به او ببخشید و او را پر کنید و هیچ کدام از اینها رشد نخواهند کرد

10. It's not only them that suffer - it's the bairns as well.
[ترجمه ترگمان]نه تنها کسانی هستند که رنج می برند - it هم bairns
[ترجمه گوگل]اینها نه تنها کسانی هستند که رنج می برند - اینها نیز بایرن هستند

11. People who were going in for fines and just daft shoplifting and that were getting their bairns taken away.
[ترجمه ترگمان]کسانی که به خاطر جریمه ها و فقط از جنس مال دزدی می کردند و that از بین رفته بود
[ترجمه گوگل]افرادی که برای جریمه وارد شدند و فقط سرزنش می کردند و آنها را برداشت می کردند

12. Only one thing she drew the line at and that was when the prostitution took up bairns.
[ترجمه ترگمان]فقط یک چیز را در آن جا کشاند، و آن وقت بود که فاحشگی به bairns رفت
[ترجمه گوگل]تنها چیزی که او خط را به آن متصل کرد و این زمانی بود که فحشا در حال گذراندن برنر بود

13. I can't believe she's going off to university. Seems like only last week she was still just a bairn.
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم باور کنم که اون به دانشگاه رفته انگار فقط یک هفته پیش بود که هنوز یک بچه بود
[ترجمه گوگل]من نمی توانم باور کنم که او به دانشگاه می رود به نظر می رسد فقط در هفته گذشته او هنوز فقط یک بیرن بود

14. I cannot believe she's going off to university. Seems like only last week she was still just a bairn .
[ترجمه ترگمان]باورم نمی شود که او به دانشگاه برود انگار فقط یک هفته پیش بود که هنوز یک بچه بود
[ترجمه گوگل]من نمی توانم باور کنم که او به دانشگاه می رود به نظر می رسد فقط در هفته گذشته او هنوز فقط یک بیرن بود

15. I think he swore: but I didn't mind him, I was straining to see the bairn,' and she began again to describe it rapturously.
[ترجمه ترگمان]من فکر می کنم که او سوگند خورد: اما من به او اهمیت نمی دادم، داشتم تلاش می کردم آن بچه را ببینم، و دوباره شروع به توصیف آن کرد
[ترجمه گوگل]من فکر می کنم که او سوگند یاد کرد: اما من او را نادیده گرفتم، برای دیدن بیرن سخت بودم، و دوباره شروع به توصیف آن کرد

پیشنهاد کاربران

بچه، فرزند: پروردن، به دنیا آوردن، تولید کردن، تربیت کردن

بچحـ، فـرزنـد!

baby
History of the English Language - 1943
https://www. youtube. com/watch?v=_fJiHmR85cU


کلمات دیگر: