1. their statements are actionable
اظهارات آنان از طریق قانون قابل پی گیری است.
2. A slander is not actionable unless it is published to a third person.
[ترجمه ترگمان]تهمت عملی نیست مگر آنکه برای شخص ثالث منتشر شود
[ترجمه گوگل]یک تبعیض قابل اعمال نیست، مگر آنکه به شخص ثالث انتشار یابد
3. His remarks are actionable in my view.
[ترجمه ترگمان]در نظر من، remarks قابل قبوله
[ترجمه گوگل]اظهارات او به نظر من عملی است
4. The assertion of exclusive rights will, however, be actionable in tort.
[ترجمه ترگمان]با این حال، ادعای حقوق انحصاری، به صورت مسئولیت مدنی قابل اجرا خواهد بود
[ترجمه گوگل]با این حال، ادعای حقوق منحصر به فرد، در صورت نقض شدن، قابل اعمال خواهد بود
5. Thus there was no actionable official policy or custom.
[ترجمه ترگمان]بنابراین هیچ سیاست رسمی قابل اجرا یا سفارشی وجود نداشت
[ترجمه گوگل]به این ترتیب هیچ سیاست رسمی و غیر رسمی قابل اجرا نبود
6. Criminal Law is actionable officially by the prosecution of offenders.
[ترجمه ترگمان]قانون جنایی به طور رسمی توسط تعقیب کیفری قابل اجرا است
[ترجمه گوگل]قانون جرایم به طور رسمی توسط پیگرد مجرمان عمل می کند
7. The biggest actionable concern is time to recover from overload.
[ترجمه ترگمان]بزرگ ترین نگرانی عملی زمان آن است که از اضافه بار خود بازیابی شود
[ترجمه گوگل]بزرگترین نگرانی قابل اعمال زمان بروز بار اضافی است
8. In this scenario, the Actionable Event filter is the same as that in the 1 simple rule scenario.
[ترجمه ترگمان]در این سناریو فیلتر رویداد Actionable مشابه سناریوی قانون ساده است
[ترجمه گوگل]در این سناریو، فیلتر رویداد قابل اجرا همان است که در 1 سناریوی قانون ساده است
9. This warning is considered reviewable, but not necessarily actionable.
[ترجمه ترگمان]این هشدار به عنوان reviewable در نظر گرفته می شود، اما لزوما قابل اجرا نیست
[ترجمه گوگل]این هشدار قابل بررسی است، اما لزوما قابل اجرا نیست
10. This article provides an actionable approach to develop a zero - injury safety culture adopted Six Sigma methodology.
[ترجمه ترگمان]این مقاله یک رویکرد عملی برای توسعه یک فرهنگ ایمنی با آسیب صفر را ارایه می دهد که روش شش سیگما را اتخاذ کرده است
[ترجمه گوگل]این مقاله یک رویکرد قابل اجرا برای توسعه یک فرهنگ ایمنی صحیح را به وجود می آورد که متدولوژی شش سیگما را پذیرفته است
11. Be careful what you say your remarks may be actionable.
[ترجمه ترگمان]مراقب باش چی میگی ممکنه قابل پی گیری باشه
[ترجمه گوگل]مراقب باشید آنچه شما می گویید اظهارات شما ممکن است عملی باشد
12. She denies that her company has been involved in any actionable activity.
[ترجمه ترگمان]او انکار می کند که شرکتش در هر فعالیت قابل اقدام دخیل بوده است
[ترجمه گوگل]او انکار می کند که شرکت او در هر فعالیت عملی دخیل بوده است
13. Our lawyer advised us that the breach of contract was actionable.
[ترجمه ترگمان]وکیل ما به ما توصیه کرد که نقض قرارداد قابل ردگیری باشه
[ترجمه گوگل]وکیل ما به ما توصیه کرد که نقض قرارداد قابل اجرا باشد
14. In those circumstances I hold that the undoubted disturbance to the residents is not actionable.
[ترجمه ترگمان]در آن شرایط من ثابت می کنم که اختلال undoubted برای ساکنان قابل اجرا نیست
[ترجمه گوگل]در این شرایط من بر این باور هستم که اختلال بی نظیر ساکنان عملی نیست