کلمه جو
صفحه اصلی

in principle


اصولا، ازنظر اصولی، از نظر اخلاقی، از نظر تئوری

انگلیسی به انگلیسی

عبارت ( phrase )
• : تعریف: with regard to theory, aside from practical application.

- In principle I like the idea, but people aren't ready for it.
[ترجمه ترگمان] اصولا من این ایده را دوست دارم، اما مردم برای آن آماده نیستند
[ترجمه گوگل] در اصل من این ایده را دوست دارم، اما مردم برای آن آماده نیستند

• in regard to the truth

جملات نمونه

1. In principle I agree with the idea, but in practice it's not always possible.
[ترجمه ترگمان]در اصل من با این ایده موافقم، اما در عمل همیشه ممکن نیست
[ترجمه گوگل]در اصل با این ایده موافق هستم، اما در عمل همیشه امکان پذیر نیست

2. Her idea is sound in principle.
[ترجمه ترگمان]ایده او در اصل منطقی به نظر می رسد
[ترجمه گوگل]ایده آن اصل است

3. Their ideas sound fine in principle but they haven't worked out the economics behind the policies.
[ترجمه ترگمان]ایده های آن ها در اصل به خوبی به نظر می رسند، اما اقتصاد پشت این سیاست ها را تدوین نکرده اند
[ترجمه گوگل]ایده های آنها در اصل اصل خوب است اما آنها اقتصاد را در پشت سیاست ها کار نمی کنند

4. I agree with you in principle, but we'll need to discuss the details.
[ترجمه ترگمان]من در اصل با شما موافقم، اما باید جزئیات را مورد بحث قرار دهیم
[ترجمه گوگل]من در اصل با شما موافق هستم، اما ما باید درباره جزئیات صحبت کنیم

5. In principle there is nothing that a human can do that a machine might not be able to do one day.
[ترجمه ترگمان]در اصل چیزی وجود ندارد که یک انسان بتواند این کار را انجام دهد که یک ماشین قادر به انجام یک روز نیست
[ترجمه گوگل]در اصل چیزی نیست که یک انسان بتواند آن را انجام دهد که یک دستگاه ممکن است قادر به انجام یک روز باشد

6. The financing for the deal has been approved in principle.
[ترجمه ترگمان]در اصل، تامین مالی این قرارداد به تصویب رسیده است
[ترجمه گوگل]تامین مالی این معامله در اصل تصویب شده است

7. They have approved the changes in principle.
[ترجمه ترگمان]آن ها تغییرات در اصل را تایید کرده اند
[ترجمه گوگل]آنها تغییرات را در اصل تصویب کرده اند

8. Taxation is not popular in principle, merely acceptable in context.
[ترجمه ترگمان]مالیات در اصل عمومی نیست، تنها در متن قابل قبول است
[ترجمه گوگل]مالیات در اصل عمومیت نداشته و صرفا در زمینه قابل قبول است

9. They are agreed in principle but not in detail.
[ترجمه ترگمان]آن ها در اصل به توافق رسیده اند، اما نه به طور دقیق
[ترجمه گوگل]آنها در اصل، اما نه در جزئیات، توافق شده است

10. They have accepted the idea in principle.
[ترجمه ترگمان]آن ها این ایده را در اصل پذیرفته اند
[ترجمه گوگل]آنها این ایده را در اصل پذیرفته اند

11. Even assuming this to be in principle possible, it will not be achieved soon.
[ترجمه ترگمان]حتی با فرض این که این امر در اصل امکان پذیر باشد، به زودی به دست نخواهد آمد
[ترجمه گوگل]حتی فرض بر این است که در اصل ممکن است، به زودی به دست نخواهد آمد

12. I agree with it in principle but I doubt if it will happen in practice.
[ترجمه ترگمان]من در اصل با آن موافقم، اما شک دارم که در عمل هم این اتفاق بیفتد
[ترجمه گوگل]من با این اصل موافق هستم، اما شک دارم که در عمل اتفاق بیافتد

13. The government has agreed in principle to a referendum.
[ترجمه ترگمان]دولت در اصل با برگزاری یک همه پرسی موافقت کرده است
[ترجمه گوگل]دولت در اصل به رفراندوم توافق کرده است

14. The Treasury was opposed in principle to the proposals.
[ترجمه ترگمان]وزارت خزانه داری در اصل با این پیشنهادها مخالف بود
[ترجمه گوگل]خزانه داری در اصل به پیشنهادات مخالف بود

پیشنهاد کاربران

اصولا، ازنظر اصولی

به طور کلی ولی نه در جزییات

در اصل


کلمات دیگر: