1. like a lovely goddess emergent from the sea
همانند الهه ی زیبایی که از دریا پدیدار می شود
2. venus was the goddess of love
ونوس الهه ی زیبایی بود.
3. a stone colossus of a rain goddess
بزرگ تندیس سنگی الهه ی باران
4. the rousing bare arms of that blonde goddess
بازوان عریان و شهوت انگیز آن الهه ی مو طلایی
5. According to ancient legend, the river is a goddess.
[ترجمه ترگمان]طبق افسانه کهن رودخانه یک الهه است
[ترجمه گوگل]با توجه به افسانه های باستانی رودخانه الهه است
6. They adored her as a living goddess.
[ترجمه ترگمان]ان ها او را به عنوان یک الهه زنده ستایش می کردند
[ترجمه گوگل]آنها او را به عنوان یک الهه زندگی می کردند
7. Most of the upper castes worship the Goddess Kali.
[ترجمه ترگمان]بیشتر طبقات فوقانی، الهه Kali را پرستش می کنند
[ترجمه گوگل]اکثر کاسه های بالا الهه کالی را عبادت می کنند
8. The word Easter derives from Eostre, the pagan goddess of spring.
[ترجمه ترگمان]کلمه عید پاک از Eostre است، الهه pagan بهاری
[ترجمه گوگل]کلمه Easter از Eostre، الهه ی بت پرستان بهاری می آید
9. She was still a screen goddess at the pinnacle of her career.
[ترجمه ترگمان]او هنوز یک الهه بود که در قله حرفه او قرار داشت
[ترجمه گوگل]او هنوز هم یک الهه صفحه نمایش در اوج زندگی حرفه ای خود بود
10. The Egyptian goddess is represented as a woman with cow's horns.
[ترجمه ترگمان]ربه النوع مصری به عنوان یک زن با شاخ گاو نشان داده شده است
[ترجمه گوگل]الهه مصر به عنوان یک زن با شاخ گاو معرفی شده است
11. The Goddess tradition, it seems, emphasizes process rather than dogma.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که این سنت به جای تعصب بر فرآیند تاکید دارد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که سنت الهه بر روند و نه سمبل تأکید دارد
12. The Goddess of Love was surprised at the visit, for Hera was no friend of hers.
[ترجمه ترگمان]الهه عشق در این دیدار غافلگیر شده بود، زیرا هرا دوست او نبود
[ترجمه گوگل]الهه عشق در دیدار شگفت زده شد، زیرا هرا هیچ دوستی از آن نداشت
13. Your goddess, perhaps, is chewing gum.
[ترجمه ترگمان]شاید الهه تو داره آدامس گاز می خوره
[ترجمه گوگل]الهه شما، شاید، آدامس است
14. Their deity, Goddess Vankul Mata ji, rides on a camel and specifically bequeathed the animal to them.
[ترجمه ترگمان]خدای آن ها، ربه النوع نمی خواند، سوار بر شتر سواری می کند و به طور خاص حیوان را به آن ها منتقل می کند
[ترجمه گوگل]خدای آنها، الهه Vankul Mata جی، سوار بر یک شتر و به طور خاص حیوانات را به آنها واگذار کرد