کلمه جو
صفحه اصلی

acolyte


معنی : دستیار کشیش، ستارهء تابع ستارهء دیگری، معاون یا کمک، ماه
معانی دیگر : (در کلیسای کاتولیک قدیم) کمک کشیش (هنگام عشای ربانی)، مامور انجام مراسم عشای ربانی، (معمولا پسر بچه) محراب دار

انگلیسی به فارسی

دستیار کشیش، معاون یا کمک، (نجوم) ستاره تابع ستاره دیگری، ماه


آکولیت، دستیار کشیش، ستارهء تابع ستارهء دیگری، معاون یا کمک، ماه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: a person who assists a clergyman in religious services, esp. Roman Catholic.
مترادف: altar boy
مشابه: assistant, attendant, cleric, novice, server

- It was the young acolyte's first experience of lighting the candles for the service, and his hands were slightly shaky.
[ترجمه ترگمان] این اولین تجربه acolyte برای روشن کردن شمع برای سرویس بود، و دستانش اندکی لرزان بودند
[ترجمه گوگل] اولین تجربه آکویلیت جوان از روشن کردن شمع برای خدمات بود، و دستانش کمی تکان داد

(2) تعریف: a follower or helper.
مترادف: admirer, devotee, follower
مشابه: adherent, assistant, attendant, camp follower, groupie, helper

• altar boy, priest's assistant; assistant, attendant
the acolytes of an important person are people who agree with their views and support them fully, often without being critical of anything that they do.
an acolyte is also someone who assists a priest in performing certain religious services.

مترادف و متضاد

دستیار کشیش (اسم)
acolyte

ستارهء تابع ستارهء دیگری (اسم)
acolyte

معاون یا کمک (اسم)
acolyte

ماه (اسم)
acolyte, month, moon, luna, satellite, phoebe

attendant, usually in a church


Synonyms: aid, assistant, follower, helper


جملات نمونه

1. To his acolytes, he is known simply as 'the Boss'.
[ترجمه ترگمان]برای مریدهای او، او به سادگی به نام رئیس شناخته می شود
[ترجمه گوگل]او به عنوان 'رئیس' شناخته می شود

2. His acolyte preceded him and the two officers in charge made no move to interfere.
[ترجمه ترگمان]معاون او پیش از او و دو افسر مسئول این کار را نداشتند که مداخله کنند
[ترجمه گوگل]آقای او قبل از او بود و دو مامور مسئولی هیچ حرکتی برای مداخله نکردند

3. The cults would be the prime targets: their acolytes would be dispersed, their leaders bought off or incarcerated.
[ترجمه ترگمان]آیینه ای مقدس اهداف اصلی خواهند بود: یاران آن ها پراکنده خواهند شد، رهبرانشان bought یا زندانی خواهند شد
[ترجمه گوگل]فرقه ها نخستین هدف هایی هستند که مخالفانشان پراکنده می شوند، رهبران آنها را خریداری یا زندانی می کنند

4. The acolyte Rizla clears his throat to deliver the lecture.
[ترجمه ترگمان]معاون کشیش گلویش را صاف کرد تا سخنرانی را به او برساند
[ترجمه گوگل]آقای ریزلا گلویش را خالی می کند تا سخنرانی کند

5. His acolytes wore head-dresses of these feathers and carried gold staves and shields in temple processions.
[ترجمه ترگمان]خدام کلیسا لباس هایی از این پرها به تن داشتند و چماق و سپر طلایی را در دسته های معبد باخود حمل می کردند
[ترجمه گوگل]آقایان او سرپوش این پرها را پوشیدند و در مراسم معبد، سلول ها و سپرهای طلایی را به کار بردند

6. Mr Segni's acolytes have collected more than 600,000 signatures in favour of his three referendums.
[ترجمه ترگمان]حامیان آقای Segni بیش از ۶۰۰،۰۰۰ امضا به نفع سه رفراندوم او جمع آوری کرده اند
[ترجمه گوگل]معاونان آقای سگنی بیش از 600،000 امضا را به نفع سه رفراندوم خود جمع آوری کرده اند

7. Slowly he and his acolytes processed up the center aisle, carrying the small ball of flame.
[ترجمه ترگمان]او و دستیاران او به آهستگی راهرو مرکز را طی کردند و توپ کوچک آتش را حمل کردند
[ترجمه گوگل]او به آرامی او و همسرش پردازش می کند مرکز راهرو، حمل توپ کوچک از شعله

8. I doubt there has been a more devoted acolyte of the economic gospel of Ronald Reagan than Mr Symington.
[ترجمه ترگمان]شک دارم که از آقای symington، تقاضای devoted برای the اقتصادی رونالد ریگان وجود داشته باشد
[ترجمه گوگل]من تردید دارم که انجیل اقتصادی رونالد ریگان نسبت به آقای سایمینگتن، متعهدتر از آن بوده است

9. Or I, who makes me sad ? The acolyte.
[ترجمه ترگمان]یا من که ناراحتم میکنه؟ معاون یا کمک
[ترجمه گوگل]یا من، که من را ناراحت می کند؟ همسر

10. Grandmother Chen and the " acolyte " had already stolen away.
[ترجمه ترگمان]مادربزرگ چن و \"acolyte\" قبلا دزدیده بودند
[ترجمه گوگل]مادربزرگ چن و 'acolyte' قبل از آن به سرقت رفته بودند

11. Acolyte: A servitor of a mage who does not perform magic, but believes in its power.
[ترجمه ترگمان]acolyte: یک خدمت گزار یک مغ که جادو را اجرا نمی کند، اما به قدرت خود اعتقاد دارد
[ترجمه گوگل]Acolyte یک خادم یک مگس است که جادو را انجام نمی دهد، اما به قدرتش اعتقاد دارد

12. Acolyte: Damn these intruders! They must not interfere with the master's plan!
[ترجمه ترگمان]! لعنت به اینا آن ها نباید در نقشه استاد دخالت کنند!
[ترجمه گوگل]Acolyte لعنت به این مزاحمان! آنها نباید با طرح استاد دخالت کنند!

13. Acolyte: Faster, my brethren! If we lose the shipment, the master will have our hides!
[ترجمه ترگمان]! تندتر، برادران من اگر محموله رو از دست بدیم استاد پوست ما رو می کنه
[ترجمه گوگل]آهسته تر، برادران من! اگر ما حمل و نقل را از دست بدهیم، کارشناسی ارشد پنهان ما خواهد کرد!

14. Acolyte 500 + 2 bonus to self spell skills ( body, mind, spirit ).
[ترجمه ترگمان]acolyte ۵۰۰ + ۲ پاداش برای مهارت های هجی کردن (جسم، ذهن، روح)
[ترجمه گوگل]Acolyte 500 2 جایزه مهارت های طلسم خود (بدن، ذهن، روح)

15. A Paulson acolyte, fellow former Goldman Sachs banker Neel Kashkari, was put in charge of the initiative at the treasury.
[ترجمه ترگمان]A Paulson، محقق سابق \"گلدمن ساکس\" (Neel Kashkari)، مسئول طرح ابتکاری در خزانه بود
[ترجمه گوگل]یک پولسون آکولیت، یکی از همکاران بانکدار نول کاشاکی، گلدمن ساکس، مسئول این ابتکار در خزانه داری بود

پیشنهاد کاربران

مؤمن، مرید، سرسپرده

جانشین
surrogate - acolyte - substitute - assistant
after me will lead u as my acolyte my assistant
from now on he is the new surrogate
substitute


کلمات دیگر: