کلمه جو
صفحه اصلی

lending


وام دهی، قر­، عاریه

انگلیسی به فارسی

امانت دادن، قرض دادن، وام دادن، عاریه دادن


انگلیسی به انگلیسی

• act of giving something with the understanding that it will be returned; giving money as a loan; giving; imparting

جملات نمونه

1. Thanks a lot for lending me the money.
[ترجمه ترگمان] خیلی ممنون که پول قرض دادی
[ترجمه گوگل]برای پول دادن به من، بسیار سپاسگذارم

2. She beguiled me into lending her money.
[ترجمه ترگمان]مرا فریب داد تا به او پول قرض بدهم
[ترجمه گوگل]او مرا به وام دادن پولش تحمیل کرد

3. My heart misgave him about lending him the money.
[ترجمه ترگمان]قلب من به او قدرت می داد که پول را به او قرض بدهم
[ترجمه گوگل]قلب من او را در مورد وام دادن به او اشتباه می کند

4. The bank is reassessing its criteria for lending money.
[ترجمه ترگمان]بانک معیارهای خود برای وام دادن را نادیده می گیرد
[ترجمه گوگل]این بانک معیارهای خود را برای واریز پول دوباره ارزیابی می کند

5. A cut in lending rates would give a fillip to the housing market.
[ترجمه ترگمان]کاهش نرخ وام، تلنگری به بازار مسکن خواهد زد
[ترجمه گوگل]کاهش نرخ وام دهی به بازار مسکن کمک می کند

6. It calls for the exclusion of all commercial lending institutions from the college loan program.
[ترجمه ترگمان]این برنامه خواستار حذف همه موسسات وام دهنده تجاری از برنامه وام دانشگاه شد
[ترجمه گوگل]آن را برای حذف همه موسسات وام های تجاری از برنامه وام کالج درخواست می کند

7. She beguiled me into lending her my car.
[ترجمه ترگمان]مرا واداشت تا اتومبیلم را به او قرض دهم
[ترجمه گوگل]او به من قرض دادن ماشین من را تحمیل کرد

8. She doesn't like lending her books.
[ترجمه ترگمان]اون دوست نداره کتاب هاش رو به من قرض بده
[ترجمه گوگل]او دوست ندارد کتاب هایش را بدهد

9. German banks are more generous in their lending.
[ترجمه ترگمان]بانک های آلمانی نسبت به وام دادن سخاوتمندانه تر هستند
[ترجمه گوگل]بانک های آلمان در اعطای وام خود بیشتر سخاوتمند هستند

10. I was taking a big risk in lending her the money.
[ترجمه ترگمان]من ریسک بزرگی کردم که بهش پول قرض دادم
[ترجمه گوگل]من در معرض خطر پول زیادی قرار گرفتم

11. He's very stingy about lending money.
[ترجمه ترگمان]از قرض دادن پول خیلی خسیس است
[ترجمه گوگل]او در مورد وام دادن پول بسیار خشن است

12. He talked his father into lending him the car.
[ترجمه ترگمان]با پدرش صحبت کرد تا ماشین را به او قرض بدهد
[ترجمه گوگل]او پدرش را به وام دادن ماشینش گفت

13. You're lending them money? You must be out of your tiny mind!
[ترجمه ترگمان]داری به اونا پول قرض میدی؟ حتما عقلت را از دست دادی!
[ترجمه گوگل]شما آنها را وام می دهید؟ شما باید از ذهن کوچک خود بیرون بیایید

14. Banks have brought trouble on themselves by lending rashly.
[ترجمه ترگمان]بانک ها با اعطای rashly به خود دردسر درست کرده اند
[ترجمه گوگل]بانک ها با اعطای وام به بانک ها مشکلاتی را متحمل شده اند

15. The banks are lending money at a competitive rate of interest.
[ترجمه ترگمان]بانک ها به نرخ رقابتی بهره وام می دهند
[ترجمه گوگل]بانک ها وام های پولی را با نرخ رقابتی بهره می برند

پیشنهاد کاربران

اعطای وام

موجب

قرض دادن

اعطای تسهیلات


کلمات دیگر: