غیر قابل تغییر است
unconverted
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of converted.
• not converted; not transformed, maintaining original qualities; not having changed religious faiths
جملات نمونه
1. Three Portrush penalty corners went unconverted in the first half.
[ترجمه ترگمان]سه گوشه پنالتی شماره سه در نیمه اول بود
[ترجمه گوگل]در پایان نیمه اول، سه ضربه پنالتی Portrush به حالت تعلیق درآمده بودند
[ترجمه گوگل]در پایان نیمه اول، سه ضربه پنالتی Portrush به حالت تعلیق درآمده بودند
2. Japanese, any unconverted character ATTR _ INPUT attribute is a Hiragana, Katakana, or alphanumeric character.
[ترجمه ترگمان]ژاپنی، هر ویژگی unconverted ATTR (INPUT)یک ویژگی Hiragana، Katakana، یا alphanumeric است
[ترجمه گوگل]ژاپنی، هر شخصیت غیر متمرکز ویژگی ATTR _ INPUT یک شخصیت هیراگانا، کاتاکانا یا الفبایی است
[ترجمه گوگل]ژاپنی، هر شخصیت غیر متمرکز ویژگی ATTR _ INPUT یک شخصیت هیراگانا، کاتاکانا یا الفبایی است
3. Polymerization of any unconverted styrene and diolefins is accelerated at the dew point condition.
[ترجمه ترگمان]Polymerization از هر گونه تغییر unconverted و diolefins در شرایط نقطه شبنم شتاب می گیرد
[ترجمه گوگل]پلیمریزاسیون هر استینر غیر متمرکز و دیئلوفین در شرایط نقطه ی خورشید تسریع می شود
[ترجمه گوگل]پلیمریزاسیون هر استینر غیر متمرکز و دیئلوفین در شرایط نقطه ی خورشید تسریع می شود
4. In Japanese, any unconverted character having the ATTR _ INPUT attribute is a Hiragana, Katakana, or alphanumeric . . .
[ترجمه ترگمان]در زبان ژاپنی، هر ویژگی unconverted که the ATTR را داشته باشد، Hiragana، Katakana، یا alphanumeric است
[ترجمه گوگل]در ژاپن، هر کاراکتر غیر متشکل از ویژگی ATTR _ INPUT یک Hiragana، Katakana، یا الفبایی است
[ترجمه گوگل]در ژاپن، هر کاراکتر غیر متشکل از ویژگی ATTR _ INPUT یک Hiragana، Katakana، یا الفبایی است
5. In Japanese, any unconverted character having the ATTR _ INPUT attribute is a Hiragana, Katakana, or alphanumeric character.
[ترجمه ترگمان]در زبان ژاپنی، هر ویژگی unconverted که خاصیت INPUT داشته باشد، یک ویژگی Hiragana، Katakana، یا alphanumeric است
[ترجمه گوگل]در ژاپن، هر کاراکتر غیر متشکل از ویژگی ATTR _ INPUT یک شخصیت هیراگانا، کاتاکانا یا الفبایی است
[ترجمه گوگل]در ژاپن، هر کاراکتر غیر متشکل از ویژگی ATTR _ INPUT یک شخصیت هیراگانا، کاتاکانا یا الفبایی است
6. Such persons considered as a group; the unconverted.
[ترجمه ترگمان]اشخاصی که به عنوان یک گروه در نظر گرفته می شدند، مسیحیت unconverted
[ترجمه گوگل]چنین افرادی در نظر گرفته شده به عنوان یک گروه؛ غیر قابل تغییر است
[ترجمه گوگل]چنین افرادی در نظر گرفته شده به عنوان یک گروه؛ غیر قابل تغییر است
7. In Japanese, any unconverted character INPUT attribute is a Hiragana, Katakana, or alphanumeric character.
[ترجمه ترگمان]در زبان ژاپنی، هر ویژگی INPUT که به مسیحیت unconverted باشد، یک کاراکتر Hiragana، Katakana، یا alphanumeric است
[ترجمه گوگل]در ژاپن، هر خصیصه کاراکتر INPUT غیر متمرکز شخصیت هیراگانا، کاتاکانا یا الفبایی است
[ترجمه گوگل]در ژاپن، هر خصیصه کاراکتر INPUT غیر متمرکز شخصیت هیراگانا، کاتاکانا یا الفبایی است
8. Some may be converted and disillusioned, others will be unconverted but believing or searching people.
[ترجمه ترگمان]برخی ممکن است تبدیل به تغییر شوند و از خواب بیدار شوند، اما برخی از آن ها تغییر مذهب داده و یا به دنبال افراد می گردند
[ترجمه گوگل]بعضی ممکن است تبدیل و تخریب شوند، بعضی دیگر غیرقابل پیشبینی هستند، اما معتقدند یا افراد را جستجو میکنند
[ترجمه گوگل]بعضی ممکن است تبدیل و تخریب شوند، بعضی دیگر غیرقابل پیشبینی هستند، اما معتقدند یا افراد را جستجو میکنند
9. Being able to fluidize includes the kinetics of the deposition of the gas, in our case silane, which is important for yield, because unconverted silane lowers your granular poly yield.
[ترجمه ترگمان]قادر بودن به fluidize شامل سینتیک رسوب گاز، در مورد ما سیلان، که برای بازده مهم است، چون سیلان (unconverted silane)granular poly را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]قادر بودن به مایع شدن، شامل سینتیک رسوب گاز، در مورد سیلان ما است، که برای عملکرد مفید است، زیرا سیلان غیرقابل تبدیل، عملکرد پلی اتیلن دانه را کاهش می دهد
[ترجمه گوگل]قادر بودن به مایع شدن، شامل سینتیک رسوب گاز، در مورد سیلان ما است، که برای عملکرد مفید است، زیرا سیلان غیرقابل تبدیل، عملکرد پلی اتیلن دانه را کاهش می دهد
پیشنهاد کاربران
دست نخورده
بکر
بکر
کلمات دیگر: