کلمه جو
صفحه اصلی

ablate


معنی : بریدن و خارج کردن، از بیخ کندن، قطع کردن
معانی دیگر : برداشتن، درآوردن، وابریدن، (فیزیک نجومی) سائیده شدن یا ذوب شدن سطح موشک یا سفینه در اثر برخورد با هوا، از بی  کندن، جراحی بریدن و خارج کردن

انگلیسی به فارسی

از بیخ کندن، قطع کردن، (جراحی) بریدن و خارج کردن


خالی کردن، بریدن و خارج کردن، از بیخ کندن، قطع کردن


انگلیسی به انگلیسی

فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: ablates, ablating, ablated
• : تعریف: to wear away or otherwise remove (a surface), as by heat or erosion.

- Heat will be used to ablate the tumor.
[ترجمه ترگمان] گرما برای جلوگیری از تومور به کار می رود
[ترجمه گوگل] گرما برای تخریب تومور استفاده می شود
فعل ناگذر ( intransitive verb )
• : تعریف: to become ablated.

• remove by cutting, remove surgically; remove by melting, remove through evaporation

مترادف و متضاد

بریدن و خارج کردن (فعل)
ablate

از بیخ کندن (فعل)
ablate, stub

قطع کردن (فعل)
ablate, cut off, cut, disconnect, interrupt, intercept, out, rupture, burst, cross, operate, flick, excise, cleave, fell, discontinue, traverse, intermit, exsect, excide, exscind, hew, leave off, put by, retrench, skive, stump, snip off

wear away


Synonyms: erode, evaporate, melt, vaporize


جملات نمونه

1. He smelled the bitter fragrance of ablated chromium steel.
[ترجمه ترگمان]بوی تلخ of کرومیوم را استشمام کرد
[ترجمه گوگل]او رایحه تلخ فولاد کروم Ablated را احساس کرد

2. The weak, fast-moving, easily ablated comets do not penetrate the atmosphere very deeply.
[ترجمه ترگمان]ستاره های ضعیف، حرکت سریع، به راحتی می توانند ستاره های دنباله دار را به شدت تحت تاثیر قرار ندهند
[ترجمه گوگل]ستاره دنباله دار ضعیف، سریع و متحرک به فضای بسیار عمیق نفوذ نمی کند

3. The two comets are entirely ablated, whereas the stony objects lose most of their kinetic energy to deceleration, not ablation.
[ترجمه ترگمان]دو ستاره دنباله دار به طور کامل غیرقابل عبور هستند در حالی که اشیا سنگی بیشتر انرژی جنبشی خود را از دست می دهند و نه ablation
[ترجمه گوگل]دو ستاره دنباله دار به طور کامل تخلیه می شوند، در حالی که اجسام سنگی بیشترین انرژی جنبشی خود را به کاهش سرعت می رسانند، نه تخریب

4. Automatically check rolled paper head, automatically ablate the untidy and eliminate waste.
[ترجمه ترگمان]به طور خودکار سر کاغذ لوله شده را چک کنید، به طور خودکار نامرتب را تمیز کنید و زباله را از بین ببرید
[ترجمه گوگل]به صورت اتوماتیک سر برگ کاغذ روبشی را بررسی کنید، به طور اتوماتیک بی نظیر و از بین بردن زباله ها را پاک کنید

5. Methods: To ablate liver cancer of 16 cases with radiofrequency ablation by whole body CT-RILI.
[ترجمه ترگمان]روش ها: برای جلوگیری از سرطان کبد ۱۶ مورد با radiofrequency ablation توسط کل CT - RILI
[ترجمه گوگل]روش ها: برای از بین بردن سرطان کبد از 16 مورد با تخریب رادیوفرکانس CT-RILI کل بدن

6. Method Adopting choanal atresia to ablate 5cases with maxillary sinus well ordered anticipate pathological changes by canine nest and mid nasal road.
[ترجمه ترگمان]روش استفاده از choanal atresia به ablate ۵ مورد با سینوس آرواره بالا دستور می دهد که تغییرات pathological را از طریق لانه سگ و در وسط بینی پیش بینی کنند
[ترجمه گوگل]روش برداشتن آترزی Choanal به منظور تخلیه 5مورد با سینوس ماگزیلاری خوب پیش بینی تغییرات پاتولوژیک توسط لانه سگ و جاده نیمه بینی

7. Pretreatment with a high dose of capsaicin to ablate afferent fibers completely abolished the GMBF and partially inhibited the acid secretion during the intragastric distention.
[ترجمه ترگمان]Pretreatment با مقدار زیادی از capsaicin در ablate، the را به طور کامل از بین بردند و تا حدی ترشح اسید در طول the distention را مهار کردند
[ترجمه گوگل]پیشگیری با استفاده از دوز بالا کپسایسین برای دفع الیاف عصبی به طور کامل GMBF را از بین برد و بخشی از ترشح اسید در طی انسداد داخل معده را مهار کرد

8. This Paper analyzed the principle of sandiness water ablate box-shrouded impeller and its serious affects.
[ترجمه ترگمان]این مقاله اصل of آب sandiness و تاثیرات جدی آن را مورد بررسی قرار داد
[ترجمه گوگل]در این مقاله، اصل اساسی آب شستشوی آب را با استفاده از پروانه ی پوشیده و تاثیرات جدی آن بررسی شده است

9. PDT has recently been adapted to ablate metastatic tumors in the spine in preclinical animal models.
[ترجمه ترگمان]PDT اخیرا با ablate metastatic در ستون فقرات در مدل های حیوانی بالینی تطبیق داده شده است
[ترجمه گوگل]PDT اخیرا برای تخفیف تومورهای متاستاتیک در ستون فقرات در مدل های حیوانات پیش از موعد سازگار شده است

10. Conclusion: It is effective and safe to ablate IVT from His - Purkinje system during sinus rhythm.
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری: این روش موثر و ایمن برای ablate IVT از سیستم - در طول ریتم سینوزیت است
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری IVT از سیستم His-Purkinje در طی ریتم سینوسی موثر و ایمن است

11. The laser would ablate part of the junk's surface, creating a bit of thrust to move the piece out of the way.
[ترجمه ترگمان]لیزر بخشی از سطح junk را به خود اختصاص می دهد و کمی فشار برای حرکت دادن قطعه به سمت خارج از مسیر ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]لیزر بخشی از سطح ناخالص را تخریب می کند و باعث می شود تا کمی از حرکت به سمت جلو حرکت کند

12. HIFU can ablate human adenomyosis in vitro effectively and do not hurt the tissues around of the ablation.
[ترجمه ترگمان]HIFU می توانند adenomyosis انسانی را به طور موثر در آزمایشگاه تولید کنند و به بافت های اطراف of آسیب نزنند
[ترجمه گوگل]HIFU می تواند به طور موثر انسداد انسانی انسانی را در شرایط آزمایشگاهی به اثبات برساند و به بافت ها در اطراف تخلیه آسیب نمی رساند

13. Methods The rats were operated to ablate double ovaries and given different dosage isoflavone. After 4 months later, blood serum was separated to determine analytical targets.
[ترجمه ترگمان]روش ها این موش ها به ablate دوگانه عمل کرده و مقدار مختلفی از isoflavone ها را به آن ها دادند بعد از ۴ ماه، سرم خون برای تعیین اهداف تحلیلی از بین رفت
[ترجمه گوگل]روش ها: موش ها به منظور تخلیه تخمدان های دو طرفه و استفاده از ایزوفلاون دوز متفاوت عمل می کردند پس از 4 ماه بعد، سرم خون برای تعیین اهداف تحلیلی جدا شد

14. The construction of the metal and pipe should ablate the rust first.
[ترجمه ترگمان]ساخت فلز و لوله باید برای بار اول زنگ بخورد
[ترجمه گوگل]ساخت فلز و لوله باید زنگ زدگی را از بین ببرد

15. After intravenous infusion of propofol, the dosage of propofol required to ablate the eyelid reflex were recorded and compared between three groups.
[ترجمه ترگمان]بعد از تزریق وریدی، مقدار پروفول مورد نیاز برای ablate پلک چشم ثبت و در مقایسه با سه گروه مورد مقایسه قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]پس از تزریق داخل وریدی پروپوفول، دوز پروپوفول مورد نیاز برای کاهش رفلکس پلک ثبت و در سه گروه مقایسه شد

پیشنهاد کاربران

کنار گذاشتن، کاهش دادن


کلمات دیگر: