زبان تیز
sharp tongue
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• wit, sarcasm, eloquence
جملات نمونه
1. Despite her sharp tongue, she inspires loyalty from her friends.
[ترجمه ترگمان]با وجود زبون sharp، اون وفاداری رو از دوستاش الهام بخشه
[ترجمه گوگل]با وجود زبان تیز او، او وفاداری خود را از دوستانش الهام می کند
[ترجمه گوگل]با وجود زبان تیز او، او وفاداری خود را از دوستانش الهام می کند
2. Jane has rather a sharp tongue, I'm afraid.
[ترجمه ترگمان]متاسفانه جین زبان تیزی دارد
[ترجمه گوگل]جین به جای یک زبان تیز، من می ترسم
[ترجمه گوگل]جین به جای یک زبان تیز، من می ترسم
3. Gina's sharp tongue will get her into trouble one day.
[ترجمه ترگمان]یک روز زبان تیز جی نا او را به دردسر می اندازد
[ترجمه گوگل]زبان تیز گینا او را یک روز دچار مشکل می کند
[ترجمه گوگل]زبان تیز گینا او را یک روز دچار مشکل می کند
4. I dislike the man; he has such a sharp tongue.
[ترجمه ترگمان]من از این مرد نفرت دارم؛ او زبان تیزی دارد
[ترجمه گوگل]من مرد را دوست ندارم او چنین زبان تیز دارد
[ترجمه گوگل]من مرد را دوست ندارم او چنین زبان تیز دارد
5. Emma has a sharp tongue .
[ترجمه ترگمان]اما زبان تندی دارد
[ترجمه گوگل]اما زبان تیز دارد
[ترجمه گوگل]اما زبان تیز دارد
6. He has a sharp tongue.
[ترجمه ترگمان] زبون تیزی داره
[ترجمه گوگل]او دارای زبان تیز است
[ترجمه گوگل]او دارای زبان تیز است
7. Only that you have a sharp tongue and an undisciplined sister, neither of which attributes I find endearing.
[ترجمه ترگمان]فقط این که شما یک زبان تیز و یک خواهر حواس پرت دار دارید، که هیچ کدام از این ویژگی ها برای من دوست داشتنی نیستند
[ترجمه گوگل]فقط اینه که شما یک زبان تیز و یک خواهر ناتمام دار دارید که هیچ یک از ویژگی های من دلسوزی ندارند
[ترجمه گوگل]فقط اینه که شما یک زبان تیز و یک خواهر ناتمام دار دارید که هیچ یک از ویژگی های من دلسوزی ندارند
8. This woman has a sharp tongue.
[ترجمه ترگمان] این زن زبون تیزی داره
[ترجمه گوگل]این زن دارای زبان تیز است
[ترجمه گوگل]این زن دارای زبان تیز است
9. Anne had a sharp tongue on her and had made enemies at court.
[ترجمه ترگمان]آن زبان تندی بر او داشت و در دربار دشمن محسوب می شد
[ترجمه گوگل]آن روی زبانش تیز بود و دشمنان را در دادگاه ساخته بود
[ترجمه گوگل]آن روی زبانش تیز بود و دشمنان را در دادگاه ساخته بود
10. No one can bear his sharp tongue.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس نمی تواند زبان تیز او را تحمل کند
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمیتواند زبان تیز خود را تحمل کند
[ترجمه گوگل]هیچ کس نمیتواند زبان تیز خود را تحمل کند
11. That woman has a very sharp tongue.
[ترجمه ترگمان] اون زن زبون خیلی تیزی داره
[ترجمه گوگل]این زن دارای زبان بسیار تیز است
[ترجمه گوگل]این زن دارای زبان بسیار تیز است
12. What a sharp tongue she has got!
[ترجمه ترگمان]چه زبان تندی دارد!
[ترجمه گوگل]زبانش تیز است!
[ترجمه گوگل]زبانش تیز است!
13. You have a sharp tongue at times.
[ترجمه ترگمان] تو همیشه زبون تیزی داری
[ترجمه گوگل]شما گاهی اوقات زبان تیز دارید
[ترجمه گوگل]شما گاهی اوقات زبان تیز دارید
14. Her sharp tongue causes her a lot of problems.
[ترجمه ترگمان]زبان تند او باعث مشکلات زیادی می شود
[ترجمه گوگل]زبان تیز او باعث مشکلات فراوان او می شود
[ترجمه گوگل]زبان تیز او باعث مشکلات فراوان او می شود
پیشنهاد کاربران
زبان تند و تیز
کلمات دیگر: