1. our college's accreditation was issued in 1993
امتیاز تاسیس مدرسه عالی ما در سال 1993 صادر شد.
2. The Accreditation of Prior Learning scheme allows work experience to be added towards qualifications.
[ترجمه مهران ولی پور] برنامه اعتبار بخشی به اموخته های قبلی، منجر به تبدیل شدن تجربیات شعلی به صلاحیت می شود .
[ترجمه ترگمان]اعتبار بخشیدن به الگوی یادگیری قبلی اجازه می دهد که تجربه کاری به صلاحیت اضافه شود
[ترجمه گوگل]اعتباربخشی از برنامه آموزش قبلی اجازه می دهد تا تجربه کاری به سمت مدارک اضافه شود
3. He carried a letter of accreditation.
[ترجمه vip3r] او یک نامه ی اعتبارسنجی داشت.
[ترجمه ترگمان] اون یه نامه از اعتبار داشت
[ترجمه گوگل]او نامه ای از مجوز رسمی صادر کرد
4. The college received/was given full accreditation in 196
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۶ به اتمام رسید و در سال ۱۹۶ به اتمام رسید
[ترجمه گوگل]این دانشکده در سال 196 به مجوز رسمی رسید
5. These relationships and the accreditation of in-company training programmes will be developed in 199
[ترجمه ترگمان]این روابط و اعتبار برنامه های آموزشی شرکت در ۱۹۹ حوزه گسترش خواهد یافت
[ترجمه گوگل]این روابط و اعتباربخشی برنامه های آموزشی شرکت در سال 199 توسعه خواهد یافت
6. Without any widely recognised accreditation system, the consumer has been left to investigate the credentials of an operator themselves.
[ترجمه ترگمان]بدون هیچ سیستم امتیازنامه مشخص، مصرف کننده برای بررسی اعتبار خود یک اپراتور رها شده است
[ترجمه گوگل]بدون یک سیستم اعتباربخشی به طور گسترده شناخته شده، مصرف کننده مجاز به بررسی اعتبارنامه یک اپراتور است
7. The initial Government proposal for a single accreditation system for advocates was the correct approach.
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد اولیه دولت برای یک سیستم اعتبارگذاری برای حامیان، رویکرد صحیح بود
[ترجمه گوگل]پیشنهاد اولیه دولت برای یک سیستم اعتباربخشی واحد برای طرفداران رویکرد درست بود
8. An accreditation Accreditation is a process used for col quality control.
[ترجمه ترگمان]اعتبار اعتبار سنجی فرآیندی است که برای کنترل کیفیت کول بکار می رود
[ترجمه گوگل]مجوز اعتباربخشی یک فرآیند است که برای کنترل کیفیت کالاها استفاده می شود
9. Accreditation is also hampered by several other factors.
[ترجمه ترگمان]اعتبار بخشیدن به آن نیز با چندین عامل دیگر مختل می شود
[ترجمه گوگل]اعتباربخشی نیز توسط چندین عامل دیگر مانع است
10. The HKCAA's accreditation activity has been extended to cover sub - degree qualifications.
[ترجمه ترگمان]فعالیت اعتبارگذاری s برای تحت پوشش دادن شرایط زیر، تمدید شده است
[ترجمه گوگل]فعالیت اعتبارپذیری HKCAA گسترش یافته است تا مدارک تحصیلی پایه را پوشش دهد
11. The quality level of accreditation, expansion of successful completion of acceptance.
[ترجمه ترگمان]سطح کیفیت اعتبارگذاری، توسعه موفقیت آمیز پذیرش
[ترجمه گوگل]سطح کیفی اعتباربخشی، گسترش موفقیت آمیز پذیرش
12. Shanghai Advanced Level English -- English Interpretation Accreditation Certificate obtained.
[ترجمه ترگمان]گواهی اعتبارگذاری Level سطح پیشرفته شانگهای - - گواهی اعتبار تفسیر کننده انگلیسی به دست آمد
[ترجمه گوگل]شانگهای پیشرفته سطح انگلیسی - انگلیسی گواهی اعتبار گواهی تفسیر به دست آورد
13. One quick solution would be to immediately require accreditation of private laboratories through the International Standards Organization.
[ترجمه ترگمان]یک راه حل سریع باید فورا به مجوز آزمایشگاه های خصوصی از طریق سازمان استانداردهای بین المللی نیاز داشته باشد
[ترجمه گوگل]یک راه حل سریع برای فورا نیاز به اعتباربخشی از آزمایشگاه های خصوصی از طریق سازمان بین المللی استاندارد است
14. You know how much WHO accreditation means to the hospital?
[ترجمه ترگمان]شما می دانید که سازمان بهداشت جهانی چقدر به این بیمارستان چه معنی می دهد؟
[ترجمه گوگل]شما می دانید چه مقدار اعتبارنامه WHO به بیمارستان می دهد؟