کلمه جو
صفحه اصلی

acquisitiveness


معنی : عطش
معانی دیگر : قوه اکتساب، حس مال اندوزی، طمع فطری

انگلیسی به انگلیسی

• quality of being greedy, avaricious, desire to acquire and possess

مترادف و متضاد

عطش (اسم)
acquisitiveness, thirst, longing, appetence, appetency

جملات نمونه

1. We rejected the acquisitiveness of our parents' generation.
[ترجمه ترگمان]ما مال اندوزی یک نسل از پدر و مادر خود را رد کردیم
[ترجمه گوگل]ما رضایت نسبی والدینمان را رد کردیم

2. Consumer capitalism was founded on the selling of acquisitiveness.
[ترجمه ترگمان]سرمایه داری مصرف کننده بر فروش مال اندوزی بر پایه حرص و طمع بنا نهاده شد
[ترجمه گوگل]سرمایه داری مصرف کننده بر فروش سازگاری تأکید شد

3. The house of his father contained all the acquisitiveness and greed that promised the paroxysm of class war.
[ترجمه ترگمان]خانه پدرش، حرص و آز و حرص و آز و حرص و آز و حرص و آز از او سلب شده بود
[ترجمه گوگل]خانه پدرش حاوی تمام خوابیده و حرص و طمع بود که وعده جنگ پراکسیسم را داد

4. In acquisitiveness and greed there was little to choose between the victors and the vanquished in the political struggles of the 1320s.
[ترجمه ترگمان]در مال اندوزی و حرص و طمع چیزی برای انتخاب میان فاتحان و شکست در نبرده ای سیاسی سال ۱۳۲۰ وجود نداشت
[ترجمه گوگل]در سازگاری و حرص و طمع، میان پیروان و پیروزی در مبارزات سیاسی سالهای 1320، میان آنها انتخاب شد

5. Scholars have tried to make a case for acquisitiveness, competitiveness, and selfishness as innate human trait.
[ترجمه ترگمان]دانشمندان کوشیده اند تا یک مورد برای مال اندوزی، رقابت، و خودخواهی به عنوان یک ویژگی ذاتی انسانی ایجاد کنند
[ترجمه گوگل]محققان سعی کرده اند به عنوان یک ویژگی برای سازگاری، رقابت، و خودخواهی به عنوان ویژگی ذاتی انسان بپردازند

6. The main reason to worry about sovereign-wealth funds' acquisitiveness is a narrowly financial one.
[ترجمه ترگمان]دلیل اصلی نگرانی در مورد ثروت ثروت و ثروت، مال اندوزی یک فرد مالی است
[ترجمه گوگل]دلیل اصلی نگرانی در مورد تعهدات صندوق های ثروتمند مالی، مالی دقیق است

7. As a result, the complexity of acquisitiveness is confirmed and calls for further investigation.
[ترجمه ترگمان]در نتیجه، پیچیدگی مال اندوزی تایید شده و خواهان تحقیقات بیشتر است
[ترجمه گوگل]در نتیجه، پیچیدگی سازگاری تایید می شود و از تحقیقات بیشتر می خواهد

8. But what if people became convinced that acquisitiveness, rather than adding to their happiness, was standing in its way?
[ترجمه ترگمان]اما چه می شد اگر مردم متقاعد می شدند که مال اندوزی، به جای افزودن به سعادت، در راهش ایستاده بود؟
[ترجمه گوگل]اما اگر مردم اعتقاد داشتند که سازگاری، به جای افزودن به شادی آنها، در راه خود ایستاده است؟

9. You leave traces online and offline: The acquisitiveness of today's programs has no limits.
[ترجمه ترگمان]آثاری را به صورت آنلاین و آفلاین رها می کنید: مال اندوزی برنامه های امروز هیچ محدودیتی ندارد
[ترجمه گوگل]ردیابی ها را آنلاین و آفلاین می کنید پذیرش برنامه های امروز محدودیتی ندارد

10. In old age, he should abstain from acquisitiveness.
[ترجمه ترگمان]در این سن و سال، از فرط acquisitiveness پرهیز می کرد
[ترجمه گوگل]در سن و سال، او باید از انطباق پذیرفته شود

11. In contrast with this natural acquisitiveness of the new arrivals, the American attitude toward money is quite different.
[ترجمه ترگمان]در مقابل این طمع طبیعی تازه واردها، نگرش آمریکا نسبت به پول کاملا متفاوت است
[ترجمه گوگل]در مقایسه با این سازگاری طبیعی تازه واردین، نگرش آمریکایی نسبت به پول کاملا متفاوت است

12. His villa is filled with evidence of his acquisitiveness.
[ترجمه ترگمان]villa پر از آثار acquisitiveness
[ترجمه گوگل]ویلا وی با شواهدی از آمادگی او تکمیل شده است

13. Philosopher says: "To acquisitiveness heart although it can not be sustained Hi. "
[ترجمه ترگمان]فیلسوف می گوید: \"با وجودی که نمی توان آن را حفظ کرد،\" به طمع قلب \"
[ترجمه گوگل]فیلسوف می گوید: 'برای رسیدن به قلب، اگرچه نمی تواند پایدار باشد، سلام '

14. But acquisitiveness, although it is the mainspring of the capitalist system, is by no means the most powerful of the motives that survive the conquest of hunger.
[ترجمه ترگمان]اما مال اندوزی، با آن که نیروی محرک نظام سرمایه داری است، به هیچ وجه نیرومندترین انگیزه های باقی نماند که از پیروزی گرسنگی جان سالم به در برد
[ترجمه گوگل]اما پذیرش، گرچه اصلی ترین سیستم نظام سرمایه داری است، به هیچ وجه قوی ترین انگیزه هایی است که از فحاشی گرسنگی می گذرد

پیشنهاد کاربران

زیاده خواهی

آزمندی، حرص و طمع

زیاده طلبی_طمع


کلمات دیگر: