1. she got out of bed with baggy eyes
با چشمان پف کرده از بستر بلند شد.
2. My T - shirt went all baggy in the wash.
[ترجمه ترگمان]تی شرت من گشاد شده بود
[ترجمه گوگل]تی شرت من همه ی کیسه ای را در شستشوی رفت
3. She wore a pair of baggy jeans and an oversized T-shirt.
[ترجمه ترگمان]یک شلوار جین گشاد و یک تی شرت بزرگ به تن داشت
[ترجمه گوگل]او یک جوراب شلواری بامبو و یک تی شرت بزرگ داشت
4. She dresses down in baggy clothes to avoid hordes of admirers.
[ترجمه ترگمان]او لباس گشاد و گشاد به تن می کند تا از گله های of دوری کند
[ترجمه گوگل]او لباس های بامزه را می پوشاند تا از انبوهی از تحسین کنندگان اجتناب کند
5. She was wearing jeans and a baggy T-shirt.
[ترجمه صادق] او یک شلوار جین و یک تی شرت گشاد پوشیده بود
[ترجمه ترگمان]او شلوار جین پوشیده بود و یک شلوار گشاد به پا داشت
[ترجمه گوگل]او شلوار جین و تی شرت بامزه پوشید
6. He was wearing a stripy shirt and baggy blue trousers.
[ترجمه ترگمان]پیراهن نخی به تن داشت و شلوار گشاد آبی رنگ پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او پیراهن راه راه و شلوار آبی پوشانده بود
7. In baggy collarless cream shirt and hip-hugging chino trousers he looked so overwhelmingly attractive that she couldn't drag her eyes away.
[ترجمه ترگمان]کت و شلوار گشاد و یقه آهاری و شلوارش را که آن قدر جذاب بود که نمی توانست چشمانش را از آن دور کند، بسیار جذاب به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]در پیراهن کلاسیک بدون کت و کت و شلوارهای شلوار چسبیده، او به طرز چشمگیری جذاب بود و نمیتوانست چشمهاش را ببندد
8. Bill was wearing a polo shirt and baggy blue pants.
[ترجمه ترگمان]بیل یک پیراهن نخی و یک شلوار گشاد و گشاد آبی پوشیده بود
[ترجمه گوگل]بیل پیراهن پولو و شلوار آبی بامبو پوشید
9. Pulling on the soft, baggy shirt she slept in, she sat on the bed and massaged her legs.
[ترجمه ترگمان]روی تخت نشست و پاهایش را ماساژ داد
[ترجمه گوگل]بر روی یک پیراهن نرم و کیسه ای که او خوابید، روی تخت نشست و پاهای خود را ماساژ داد
10. You remember that he was wearing baggy trousers like a bear's legs?
[ترجمه ترگمان]تو به یاد داری که شلوار گشاد و گشاد پوشیده بود؟
[ترجمه گوگل]شما به یاد داشته باشید که او لباس های کیسه ای مانند پاهای خرس را پوشید
11. The man who got out wore baggy cotton fatigues and knee-boots.
[ترجمه ترگمان]مردی که لباس گشاد و چکمه و چکمه پوشیده بود
[ترجمه گوگل]مردی که از پا درآمد، لباسهایش را پوشید و خستگی و زانوها را پوشید
12. He was wearing baggy jeans and a striped blue sweatshirt.
[ترجمه ترگمان]اون شلوار گشاد و یه گرم کن آبی راه راه پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او شلوار کیسه ای و لباس ورزشی آبی راه راه پوشید
13. Several ancient men in worn and baggy clothes sit at separate tables drinking neat whiskey and half pints of Beamish.
[ترجمه ترگمان]چند مرد سالخورده با لباس های گشاد و گشاد، روی میزه ای جدا نشسته بودند، ویسکی با ویسکی و نیم لیتر آبجو
[ترجمه گوگل]چندین مرد باستانی در لباس های فرسوده و کیسه ای در جداول جداگانه ای که ویسکی شسته و رفته و نیم پینت Beamish را می خورند نشسته است
14. She wore a pair of baggy blue shorts and a U of M sweatshirt.
[ترجمه ترگمان]او یک جفت شلوار گشاد و گشاد و یک سویشرت از مسی و sweatshirt پوشیده بود
[ترجمه گوگل]او یک جفت شلوار آبی باریک و یک لباس U از M داشت
15. Teen-age girls cut their hair and dressed in baggy clothes to be less attractive to the mysterious killer.
[ترجمه ترگمان]دختران جوان نوجوان موهایش را کوتاه می کردند و لباس های گشاد و گشاد می پوشیدند تا برای قاتل مرموز کم تر جذاب باشند
[ترجمه گوگل]دختران نوجوان، موهایشان را بریده و در لباس های بامزه پوشیدند تا جذابیت قاتل مرموز را کمتر کنند