کلمه جو
صفحه اصلی

ballistic missile


معنی : موشک، پرتابه
معانی دیگر : (ارتش) موشک پرتابی (که تا بخشی از مسیر هدایت و رانده می شود ولی هنگام نزدیک شدن به هدف به طور آزاد و تحت تاثیر جاذبه ی زمین فرود می آید)، موشک بالیستیک

انگلیسی به فارسی

موشک، پرتابه


موشک بالستیک، موشک، پرتابه


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a long-range missile that reaches its target by falling freely at extremely high speed along a precalculated trajectory.

• missile which travels by the force of gravity
a ballistic missile is one that is guided automatically in the first part of its flight, but which falls freely when it gets near its target.

مترادف و متضاد

موشک (اسم)
ballistic missile, missile, rocket, projectile

پرتابه (اسم)
shot, ballistic missile, missile, rocket, projectile

guided missile


Synonyms: cruise missile, Exocet missile, ICBM, intercontinental ballistic missile, intermediate range ballistic missile, IRBM, rocket bomb, surface-to-air missile, surface-to-surface missile, Tomahawk missile


جملات نمونه

1. China regrets the abrogation of the Anti - Ballistic Missile Treaty.
[ترجمه ترگمان]چین از لغو معاهده ضد گلوله موشک متاسف است
[ترجمه گوگل]چین از لغو پیمان موشک ضد بالستیک ابراز تأسف می کند

2. He served aboard the Trident ballistic missile submarines Alabama and Florida.
[ترجمه ترگمان]او در مورد زیردریایی های موشکی ballistic در آلاباما و فلوریدا خدمت کرد
[ترجمه گوگل]وی در داخل زیردریایی های موشک بالستیک ترایدنت آلاباما و فلوریدا خدمت می کرد

3. We need ballistic missile protection now more than ever for three basic reasons.
[ترجمه ترگمان]ما در حال حاضر بیش از همیشه به سه دلیل اصلی به حفاظت از موشک های بالستیک نیاز داریم
[ترجمه گوگل]ما به سه دلیل اساسی بیشتر از هر زمان دیگری به حفاظت از موشک بالستیک نیاز داریم

4. Penetration of the ballistic missile in infrared wavebands is achieved mainly by controlling the infrared signatures of its warhead and by implementing infrared jamming to the interceptors.
[ترجمه ترگمان]نفوذ موشک های بالستیک در wavebands مادون قرمز عمدتا با کنترل امضاهای مادون قرمز کلاهک آن و با پیاده سازی jamming مادون قرمز به the بدست می آید
[ترجمه گوگل]نفوذ موشک بالستیک در باند موج مادون قرمز عمدتاً با کنترل امضای مادون قرمز کلاهک آن و با اجرای مسدود کردن مادون قرمز به رهگیرها حاصل می شود

5. The images appear to show an intercontinental ballistic missile being moved by train from the capital to a launch pad at Musudan-ri in the north-east of the country.
[ترجمه ترگمان]این تصاویر به نظر می رسد که یک موشک بالیستیک بین قاره ای را نشان می دهد که با قطار از پایتخت به یک سکوی پرتاب در Musudan در شمال شرق کشور حرکت می کند
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد این تصاویر یک موشک بالستیک قاره پیما را نشان می دهد که با قطار از پایتخت به یک سکوی پرتاب در Musudan-ri در شمال شرقی کشور منتقل شده است

6. China also deploys three intermediate - range ballistic missile ( IRBM ) and medium - range ballistic missile ( MRBM ) categories.
[ترجمه ترگمان]چین همچنین سه موشک بالستیک برد میانی (IRBM)و موشک های بالستیک برد متوسط (MRBM)را مستقر می کند
[ترجمه گوگل]چین همچنین سه دسته موشک بالستیک میان برد (IRBM) و موشک بالستیک برد متوسط ​​(MRBM) را به کار گرفته است

7. The sophisticated ballistic missile defence system is built to thwart any incoming missile from entering the air space of the country.
[ترجمه ترگمان]سیستم دفاع موشکی پیشرفته برای خنثی کردن هر گونه موشک ورودی از ورود به فضای هوایی کشور ساخته شده است
[ترجمه گوگل]سیستم پدافند موشکی بالستیک پیچیده برای خنثی کردن هرگونه ورود موشک ورودی به فضای هوایی کشور ساخته شده است

8. India Wednesday successfully tested a short-range nuclear-capable ballistic missile from a facility in the eastern state of Orissa, a senior Indian Defense Ministry official said.
[ترجمه ترگمان]یک مقام ارشد وزارت دفاع هند گفت که هند در روز چهارشنبه با موفقیت موشک بالستیک کوتاه برد را از تاسیسات در ایالت شرقی of آزمایش کرد
[ترجمه گوگل]یک مقام ارشد وزارت دفاع هند گفت ، هند چهارشنبه با موفقیت یک موشک بالستیک کوتاه برد هسته ای را از تاسیساتی در ایالت شرقی اوریسا آزمایش کرد

9. The Russians first fielded an intercontinental ballistic missile.
[ترجمه ترگمان]روس ها برای اولین بار یک موشک بالستیک قاره پیما را مورد بررسی قرار دادند
[ترجمه گوگل]روس ها ابتدا یک موشک بالستیک قاره پیما کردند

10. A rapid iteration algorithm adapting to ballistic missile trajectory design is presented.
[ترجمه ترگمان]یک الگوریتم تکرار سریع برای طراحی مسیر موشک بالستیک مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه گوگل]یک الگوریتم تکرار سریع و سازگار با طراحی مسیر موشک های بالستیک ارائه شده است

11. This article summarizes the change process of guided ballistic missile Scud B in Soviet and its combat use in Gulf War.
[ترجمه ترگمان]این مقاله فرآیند تغییر موشک بالستیک برد موشک بالستیک هدایت شونده را در زمان شوروی و استفاده از آن در جنگ خلیج فارس خلاصه می کند
[ترجمه گوگل]این مقاله خلاصه روند تغییر موشک بالستیک هدایت شونده اسکاد B در شوروی و کاربرد جنگی آن در جنگ خلیج فارس است

12. China also deploys three weapons in the intermediate-range ballistic missile (IRBM) and medium-range ballistic missile (MRBM) categories.
[ترجمه ترگمان]چین همچنین سه سلاح را در موشک های بالستیک برد میانی (IRBM)و موشک های بالستیک برد متوسط (MRBM)مستقر می کند
[ترجمه گوگل]چین همچنین سه سلاح را در دسته های موشک بالستیک میان برد (IRBM) و موشک بالستیک میان برد (MRBM) مستقر می کند

13. Now, the Pentagon may cast Aegis ships as part of a ballistic missile defense network favored by Cohen.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر، پنتاگون می تواند کشتی های Aegis را به عنوان بخشی از شبکه دفاعی موشک بالستیک مورد علاقه کوهن قرار دهد
[ترجمه گوگل]اکنون ، پنتاگون ممکن است کشتی های Aegis را به عنوان بخشی از یک شبکه دفاع موشکی بالستیک مورد علاقه کوهن انتخاب کند

14. He realized that the Soviets were just as capable of adapting a ballistic missile to carry satellites as he was.
[ترجمه ترگمان]او دریافت که شوروی به اندازه کافی قادر به تطبیق یک موشک بالستیک است
[ترجمه گوگل]او فهمید که شوروی به همان اندازه که قادر است یک موشک بالستیک را برای حمل ماهواره تطبیق دهد

15. It was the clearest possible demonstration that they had mastered the problems of the Inter-Continental Ballistic Missile.
[ترجمه ترگمان]این روشن ترین تظاهرات ممکن بود که بر مشکلات of Inter Continental غلبه کرده بودند
[ترجمه گوگل]


کلمات دیگر: