کلمه جو
صفحه اصلی

balancer


معنی : اکروبات، متعادل کننده، برابر کننده، ترازودار
معانی دیگر : (انسان یا چیزی که موازنه ایجاد می کند) ترازگر، هم سنگ ساز، آکروبات

انگلیسی به فارسی

متعادل‌کننده، ترازودار، اکروبات


متعادل کننده، برابر کننده، ترازودار، اکروبات


انگلیسی به انگلیسی

• one that balances; acrobat, ropedancer; halter, rudimentary hind wings of flies and other dipterous insects (biology)

دیکشنری تخصصی

[نساجی] متعادل کننده - لنگه بار - عدل

مترادف و متضاد

اکروبات (اسم)
acrobat, balancer

متعادل کننده (اسم)
balancer, stabilizer

برابر کننده (اسم)
balancer, equalizer, leveler, leveller

ترازودار (اسم)
balancer

جملات نمونه

1. We will apply this product on the spring balancer.
[ترجمه ترگمان]ما از این محصول در فصل بهار استفاده خواهیم کرد
[ترجمه گوگل]ما این محصول را بر روی متعادل کننده بهار اعمال خواهیم کرد

2. When the client sends data, the load balancer pushes that same data to the destination server.
[ترجمه ترگمان]هنگامی که کلاینت داده ها را ارسال می کند، balancer بار همان داده را به کارگزار مقصد ارسال می کند
[ترجمه گوگل]هنگامی که سرویس گیرنده داده ها را ارسال می کند، تعادل بار، همان داده ها را به سرور مقصد فشار می دهد

3. SICAM SBM 440 Computerized Wheel Balancer is well designed, easy to operate and powerful.
[ترجمه ترگمان]SICAM SBM ۴۴۰ چرخ Wheel به خوبی طراحی شده است، کار کردن و قدرتمند کردن آسان است
[ترجمه گوگل]SICAM SBM 440 متعادل کننده چرخان کامپیوتری به خوبی طراحی شده، آسان به کار و قدرتمند است

4. Spring Balancer is a tool for cranes.
[ترجمه ترگمان]بهار balancer ابزاری برای جرثقیل است
[ترجمه گوگل]بهار Balancer ابزار برای جرثقیل است

5. Reconfigure the load balancer if necessary.
[ترجمه ترگمان]اگر لازم باشد، balancer را پر کنید
[ترجمه گوگل]در صورت لزوم تعادل بار را تنظیم کنید

6. The load balancer uses this information to dispatch requests to the proper server subset.
[ترجمه ترگمان]balancer بار از این اطلاعات برای ارسال درخواست به زیر مجموعه کارگزار مناسب استفاده می کند
[ترجمه گوگل]متعادل کننده بار از این اطلاعات برای ارسال درخواست به زیر مجموعه مناسب سرور استفاده می کند

7. Computerized Wheel Balancer is well designed, easy to operate and powerful.
[ترجمه ترگمان]Computerized چرخ balancer به خوبی طراحی شده است، کار کردن و قدرتمند کردن آسان است
[ترجمه گوگل]متعادل کننده چرخ محاسبه شده کامپیوتر به خوبی طراحی شده، آسان به کار و قدرتمند است

8. When configured properly, a load balancer can provide users with a seamless failover experience.
[ترجمه ترگمان]وقتی که به درستی کانفیگور شده باشد، a بار می تواند با یک تجربه failover بدون درز، کاربران را تامین نماید
[ترجمه گوگل]هنگامی که به درستی پیکربندی شده است، یک توازن بار می تواند کاربران را با یک تجربه شکست خورده یکپارچه فراهم کند

9. Manual Static Fan Blade Balancer with Air Actuated Tooling.
[ترجمه ترگمان]Fan ایستا با استفاده از Air Air actuated Tooling
[ترجمه گوگل]ابزار دستی متعادل کننده تیغه ای دستی با ابزار دستی فعال هوا

10. Those options allow the load balancer to forward requests to a random or the least-busy server node, because every server node has the same session-state information.
[ترجمه ترگمان]این گزینه ها اجازه می دهد تا بار balancer به یک نود سرور شلوغ یا حداقل مشغول شود، زیرا هر نود سرور اطلاعات مربوط به یک جلسه را دارد
[ترجمه گوگل]این گزینه ها اجازه می دهد تا تعادل بار را برای فرستادن درخواست ها به گره سرور تصادفی یا کمترین مشغول به کار بگیرد، زیرا هر گره سرور همان اطلاعات حالت جلسه ای است

11. Newly developed semi automatic grinding wheel balancer for precise grinder detects unbalance phase sensitive detection technique.
[ترجمه ترگمان]wheel اتوماتیک semi که به تازگی طراحی شده اند برای ردیابی دقیق تکنیک تشخیص حساس فاز، طراحی شده اند
[ترجمه گوگل]ابزار دقیق آسیاب چرخ نیمه اتوماتیک که به تازگی ساخته شده است، روش تشخیص حساس به عدم تعادل را تشخیص می دهد

12. In this scenario, at the load balancer, any Lotus iNotes-related request can be handed off to any server in the cluster.
[ترجمه ترگمان]در این سناریو، در بار load، هر درخواست مربوط به لوتوس Lotus می تواند به هر سرور در خوشه تحویل داده شود
[ترجمه گوگل]در این سناریو، در تعادل بار، هر درخواست مربوط به لوتوس iNotes می تواند به هر سرور در خوشه ارسال شود

13. SILVER 442 Computerized Wheel Balancer is well designed, easy to operate and powerful.
[ترجمه ترگمان]نقره ای ۴۴۲ Computerized چرخ زنجیری خوب طراحی شده است، کار کردن و قدرتمند کردن آسان است
[ترجمه گوگل]SILVER 442 متعادل کننده چرخان کامپیوتری به خوبی طراحی شده، آسان به کار و قدرتمند است

پیشنهاد کاربران

موازنه گر

balancer ( علوم سیاسی و روابط بین الملل )
واژه مصوب: توازن بخش
تعریف: کشوری بانفوذ یا قدرتمند که در یک وضعیت نامتعادل برای برقراری موازنۀ قدرت به سود کشور یا ائتلاف ضعیف تر وارد عمل می شود


کلمات دیگر: