کلمه جو
صفحه اصلی

balderdash


معنی : یاوه، چرند، سخن بی معنی، نوشابه کف الود
معانی دیگر : (حرف یا نوشته ی) بی معنی، ژاژ

انگلیسی به فارسی

سخن بی‌معنی، چرند، یاوه، نوشابه کف‌آلود


بلدرداش، سخن بی معنی، چرند، یاوه، نوشابه کف الود


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: nonsensical speech or writing; foolish, unpersuasive argumentation.
مشابه: abracadabra, bunk, drivel, rubbish, trash

• nonsense
if you say that something that has been said or written is balderdash, you mean that you think it is completely untrue or very stupid; an old-fashioned word.

مترادف و متضاد

یاوه (اسم)
nonsense, hooey, froth, babble, balderdash, idle talk, gammon, tattle

چرند (اسم)
windy, baloney, stuff, balderdash, blether, crap, blather, hokum, bosh, bologna, bilge water, bilk, boloney, trumpery, haver, rigmarole, jive, piffle

سخن بی معنی (اسم)
balderdash, twaddle, blether, ramble, wish-wash

نوشابه کف الود (اسم)
balderdash

جملات نمونه

1. "Balderdash!" he spluttered indignantly.
[ترجمه ترگمان]! چرنده با اوقات تلخی سرش را تکان داد
[ترجمه گوگل]'Balderdash!' او خشمگین شد

2. Somniloquy calls balderdash again, be in namelyMorpheusSpeak in or give out some kind of sound, it is clear sentence sometimes, toot Nang of mutter to oneself does not know what to saying sometimes.
[ترجمه ترگمان]Somniloquy که بار دیگر فرا خوانده می شود، باید در namelyMorpheusSpeak باشد و یا صدایی از خود بروز دهد، اما برخی اوقات، toot ننگ از زیر لب به خود نمی داند چه بگوید
[ترجمه گوگل]Somniloquy دوباره balderdash می نامد، در آن قرار MorphusSpeak است و یا دادن نوعی از صدا، گاهی اوقات واضح است، تانگ ننگ از mutter به خود نمی داند چه می گویند گاهی اوقات

3. After such a abiding balderdash run even the a lot of abstaining-absent are now adage the market can continue to acceleration in dischargee of amounts that are more than 50 times balance.
[ترجمه ترگمان]بعد از این که چنین a به کار گرفته شد، اکنون به قول معروف بازار می تواند به شتاب بخشیدن به میزان پولی که بیش از ۵۰ بار تعادل دارند، ادامه دهد
[ترجمه گوگل]پس از چنین تحرکاتی که باقی می ماند، حتی بسیاری از عدم حضور در بازار وجود دارد، اکنون می گویند که بازار می تواند به سرعت بخشیدن به مقادیر بیش از 50 برابر تعادل ادامه دهد

4. Speaking of her love, has become a romantic balderdash.
[ترجمه ترگمان]صحبت از عشق او، یک چرند عاشقانه شد
[ترجمه گوگل]صحبت از عشق او، تبدیل به یک balderdash عاشقانه است

5. Balderdash. The kids who are going to find the golden tickets. . .
[ترجمه ترگمان]چرنده بچه هایی که قراره بلیط های طلایی رو پیدا کنن
[ترجمه گوگل]بالدرداش بچه ها که می خواهند بلیط های طلایی پیدا کنند    

6. In this section, Katherine's terrible hysteria and balderdash feels she seems to be in a state of insanity.
[ترجمه ترگمان]در این بخش، جنون وحشتناک کاترین احساس می کند که او در حال جنون است
[ترجمه گوگل]در این بخش، هیستری وحشتناک کاترین و بلدرداش احساس می کند که او به نظر می رسد در وضعیت دیوانگی است

7. Somniloquy also weighs balderdash.
[ترجمه ترگمان]Somniloquy هم چنین به نظر می رسد که مزخرف است
[ترجمه گوگل]Somniloquy همچنین balderdash را وزن می کند

8. But this is balderdash .
[ترجمه ترگمان]اما این چرند است
[ترجمه گوگل]اما این بدردشت است

9. Too bad the yarn is interwoven with illogic, inconsistency and outright balderdash.
[ترجمه ترگمان]خیلی بد است که نخ با illogic، ناهماهنگی و balderdash کامل درهم آمیخته باشد
[ترجمه گوگل]خیلی باحاله، نخ با ناهماهنگی، ناسازگاری و بولدرداش کاملا درهم آمیخته است

10. In view of this, cyclical stocks in 2008 is balderdash .
[ترجمه ترگمان]با توجه به این موضوع، سهام های چرخه ای در سال ۲۰۰۸ مزخرف است
[ترجمه گوگل]با توجه به این که، سهام سالانه در سال 2008 بالدرده است

11. Through the straight into the heart estrogen chapter, is no longer a psychedelic balderdash, ten interlocking fingers, some resonance, pour the vow, instant, tenderness with, unchanged forever.
[ترجمه ترگمان]این بخش که مستقیما به بخش استروژن قلب وارد می شود، دیگر یک balderdash روان گردان نیست، یعنی ده انگشت به هم پیوسته، کمی رزونانس، و پیمان، لحظه، ملاطفت، و برای همیشه بدون تغییر باقی می ماند
[ترجمه گوگل]از طریق مستقیم به فصل استروژن قلب، دیگر یک روانگردان بالدرداش، ده انگشت اتصال، برخی از رزونانس، تعهد، لحظه لحظه، حساسیت به، بدون تغییر برای همیشه است

12. People keep saying that things like the firemen, all those hospitals and that public broadcasting group on the TV came from the state but I declare that to be balderdash!
[ترجمه ترگمان]مردم می گویند که چیزهایی مثل ماموران آتش نشانی، همه آن بیمارستان ها و آن گروه پخش تلویزیونی در تلویزیون از دولت سرچشمه می گیرند، اما من اعلام می کنم که این کار، مسخره بازی است!
[ترجمه گوگل]مردم همچنان می گویند چیزهایی مانند آتش نشانان، همه بیمارستان ها و گروه پخش عمومی در تلویزیون از سوی دولت آمده است، اما من اعلام می کنم که آن را بلدرداش کنم!

13. You must be! Running us all out of business, they say. Balderdash!
[ترجمه ترگمان]تو باید باشی! می گویند که ما را از تجارت خارج می کند ! چرنده
[ترجمه گوگل]شما باید! آنها می گویند ما همه را از کار بیرون می بریم  Balderdash!

14. The young girl depends in the brisket of Nie Pan, eyes half shuts half Zheng, mouthful wine the balderdash way of the spirit:"Did I say that the man doesn't have the good entity?"
[ترجمه ترگمان]دختر جوان به the پان Pan وابسته است، نیمی دیگر نیمی از Zheng را می بندد، و روش balderdash را پر می کند: \"آیا من می گویم که آن مرد موجودیت خوبی ندارد؟\"
[ترجمه گوگل]دختر جوان وابسته به پستان نای پان است، چشم نیمی از نیمه زنگ، شراب لبخند را از طریق روش روحیه روح: "آیا من می گویم که مرد ناقص خوب ندارد

پیشنهاد کاربران

ideas, statements or beliefs that you think are silly or not true. Ox

nonsense. ibid

دری وری

چرت و پرت

حرف مفت و مزخرف


کلمات دیگر: