کلمه جو
صفحه اصلی

abetment


معنی : فتنه انگیزی، تشویق، تقویت
معانی دیگر : حمایت ازعمل بد، معاونت درجرم، پشتی، مساعدت

انگلیسی به فارسی

کمک کردن، فتنه انگیزی، تشویق، تقویت


انگلیسی به انگلیسی

• act of aiding or encouraging someone to do something (especially something illegal)

مترادف و متضاد

فتنه انگیزی (اسم)
abetment, seduction, instigation, incitement, provocation

تشویق (اسم)
abetment, encouragement, persuasion, exhortation, inspiration, eulogy, cheer-up

تقویت (اسم)
abetment, reinforcement, amplification, support, consolidation, augmentation, alimentation, nutrition, fuel, revival, fortification, furtherance, invigoration

جملات نمونه

1. In accession to providing shade, plants can abetment cooling by change. Plants also enhance the beheld environment and create pleasant filtered light.
[ترجمه ترگمان]در زمان الحاق به ایجاد سایه، گیاهان می توانند با تغییر خنک شوند گیاهان همچنین محیط مشاهده شده را افزایش می دهند و نور فیلتر کننده مطبوع ایجاد می کنند
[ترجمه گوگل]گیاهان می توانند در خلال تهیه سایه، تغییرات را خنک کنند گیاهان همچنین محیط زیست را افزایش می دهند و نور فیلتر دلپذیر را ایجاد می کنند

2. Conspiracy to commit acts of terrorism and abetment to terrorism are also recognized as separate criminal offences.
[ترجمه ترگمان]توطیه برای ارتکاب به اقدامات تروریستی و abetment به تروریسم نیز به عنوان تخلفات جنایی جداگانه شناخته شده است
[ترجمه گوگل]توطئه برای ارتکاب اعمال تروریستی و تشویق به تروریسم نیز به عنوان مجازات های جنایی جداگانه به رسمیت شناخته شده است

3. Aladmitting all sucassessment craves the abetment and accommodationeallowance of otchastening, our success can never be left to anyone else.
[ترجمه ترگمان]همه sucassessment مشتاق the و accommodationeallowance of هستند، اما موفقیت ما هرگز نمی تواند به کس دیگری واگذار شود
[ترجمه گوگل]از بین بردن همه ی موفقیت ها، تمایل و حمایت از اوچستن شدن را تسری می دهیم، موفقیت ما هرگز به هیچ کس دیگری نمی رسد

4. Finally, this article demonstrates the connection between spy lure and circumventive abetment.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، این مقاله ارتباط بین lure جاسوس و circumventive abetment را نشان می دهد
[ترجمه گوگل]در نهایت، این مقاله نشان می دهد که ارتباط بین جاسوسی و فحشاء گریزی

5. Lastly, your dentist will place porcelain crowns with cemented abetment.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، دندان پزشک شما crowns چینی را با تحکیم abetment قرار می دهد
[ترجمه گوگل]در نهایت، دندانپزشک خود را تاج های چینی را با کمک الماس قرار می دهد

6. Lastly, your dentist will place porcelain crowns with cemented abetment. Thus is the end of the entire implant procedure.
[ترجمه ترگمان]در نهایت، دندان پزشک شما crowns چینی را با تحکیم abetment قرار می دهد بنابراین، پایان کل روش ایمپلنت است
[ترجمه گوگل]در نهایت، دندانپزشک خود را تاج های چینی را با کمک الماس قرار می دهد بنابراین پایان کلیۀ روش ایمپلنت است

7. Kelley shivered, peering out from over his arm at the nonsense advertisements on the walls of the railcar, waiting for abetment.
[ترجمه ترگمان]کلی لرزید و از بالای دستش به آگهی های بی معنی روی دیوار of که منتظر abetment بود، خیره شد
[ترجمه گوگل]کلی لرزید، از بازوی خود را به بی حوصلگی تبلیغ بر روی دیوارهای راه آهن، در انتظار تحسین لبخند زد

8. Meanwhile, fifteen of Africa's aloft active of accompaniment accept been affair in Mali to accede what THEY can do to abetment political and bread-and-butter development.
[ترجمه ترگمان]در همین حال، پانزده هزار نفر از آفریقا که در پرواز هستند، در مالی به کار گرفته شدند تا با آنچه که می توانند برای توسعه بخشیدن به توسعه سیاسی و نان و کره انجام دهند، دست یابند
[ترجمه گوگل]در همین حال، پانزده تن از افراط گرایانی که در این زمینه فعالیت می کنند، در امور مالی در مالی شرکت می کنند تا به آنچه که می توانند برای توسعه ی سیاسی و نان و کره انجام دهند، پی ببرند

9. And both one - sided implementation and one - sided one - sided accomplice with non - existence of one - sided organization and one - sided abetment.
[ترجمه ترگمان]و هم یک اجرای یک طرفه و همدست یک طرفه با وجود یک سازمان یک طرفه و یک طرفه یک طرفه
[ترجمه گوگل]و هم پیوسته ی یک طرفه و هم یک طرفه ی یک طرفه با عدم وجود یکپارچه ی یکپارچه و همبستگی یک طرفه


کلمات دیگر: