1. a controversial play
نمایشنامه ی بحث انگیز
2. one of today's controversial issues
یکی از موضوع های داغ روز (مورد بحث روز)
3. Since the controversial programme was broadcast, the BBC's mailbag has been bulging.
[ترجمه ترگمان]از زمان پخش این برنامه جنجالی، mailbag از شبکه بی بی سی بیرون زده است
[ترجمه گوگل]از زمانی که برنامه بحث انگیز پخش شد، صندوق پستی بی بی سی از بین رفته است
4. As a controversial public figure he has breasted much hostile criticism.
[ترجمه ترگمان]وی به عنوان یک چهره عمومی جنجالی، انتقادات شدیدی را از خود نشان می دهد
[ترجمه گوگل]او به عنوان یک افکار عمومی بحث برانگیز او انتقاد بسیار خصمانه ای به بار آورد
5. The committee backtracked by scrapping the controversial bonus system.
[ترجمه ترگمان]کمیته با حذف سیستم پاداش بحث برانگیز عقب نشینی کرد
[ترجمه گوگل]این کمیته با عقب نشینی سیستم جایزه بحث برانگیز کنار گذاشته شد
6. Abortion is a highly controversial issue.
[ترجمه ترگمان]Abortion یک مساله بسیار جنجالی است
[ترجمه گوگل]سقط جنین بسیار بحث برانگیز است
7. Her speech steered clear of controversial issues.
[ترجمه ترگمان]سخنرانی وی از موضوعات بحث برانگیز جلوگیری کرد
[ترجمه گوگل]سخنرانی وی از مسائل بحث برانگیز جلوگیری کرد
8. The school's controversial methods have come under examination by the local authority.
[ترجمه ترگمان]روش های بحث برانگیز این مدرسه تحت بررسی مقامات محلی قرار گرفته اند
[ترجمه گوگل]روش های بحث انگیز مدرسه تحت نظارت مقامات محلی قرار گرفته اند
9. Eugenics was the central, and most controversial, part of his social philosophy.
[ترجمه ترگمان]Eugenics مرکز و most فلسفه اجتماعی او بود
[ترجمه گوگل]یوجینیک ها بخشی از فلسفه اجتماعی او بود که متمرکز و بحث برانگیز بود
10. The candidate tried to run away from controversial issues by pretending to be ill.
[ترجمه ترگمان]نامزدها سعی کردند با تظاهر به اینکه بیمار هستند از مسائل بحث برانگیز فرار کنند
[ترجمه گوگل]کاندید سعی کرد با تظاهر به بیمار از مسائل بحث برانگیز فرار کند
11. Winston Churchill and Richard Nixon were both controversial figures.
[ترجمه ترگمان]وینستون چرچیل و ریچارد نیکسون هر دو چهره های جنجالی بودند
[ترجمه گوگل]وینستون چرچیل و ریچارد نیکسون هر دو شخصیت جنجالی بودند
12. Not wanting to make my controversial views known yet, I preferred to follow the crowd for a while.
[ترجمه ترگمان]مایل نبودم دیدگاه های بحث برانگیز ام را که هنوز مشخص بود، مطرح کنم، ترجیح می دادم برای مدتی از جمعیت پیروی کنم
[ترجمه گوگل]نمیخواهم دیدگاههای متضاد من را شناخته باشم، من ترجیح دادم برای مدت کوتاهی به دنبال جمعیت باشم
13. They hold widely divergent opinions on controversial issues like abortion.
[ترجمه ترگمان]آن ها عقاید متفاوتی درباره مسایل بحث برانگیز سقط جنین دارند
[ترجمه گوگل]آنها نظرات بسیار متفاوتی در مورد مسائل بحث برانگیز مانند سقط جنین دارند
14. It is proving controversial in the extreme.
[ترجمه ترگمان]اثبات شده است که در نهایت بحث برانگیز شده است
[ترجمه گوگل]این در افراطی بحث برانگیز است
15. The band's songs have always been marked by controversial lyrics.
[ترجمه ترگمان]آهنگ های گروه همیشه با اشعار جنجالی علامت گذاری شده اند
[ترجمه گوگل]آهنگ های گروه همیشه با اشعار جنجالی مشخص شده اند