1. the government's baleful influence on newspapers
نفوذ زیانبخش دولت بر روزنامه ها
2. we saw his baleful eyes fixed on us
متوجه شدیم که چشمان شرارت بار خود را بر ما دوخته بود.
3. He gave me a baleful look.
[ترجمه ترگمان]نگاه غم انگیزی به من کرد
[ترجمه گوگل]او به من نگاه کرد
4. He turned his baleful glare on the cowering suspect.
[ترجمه ترگمان]او نگاهی baleful به مظنون فراری انداخت
[ترجمه گوگل]او خیره کننده زدگی خود را بر روی مظنون در حال سقوط تبدیل کرد
5. The robber gave me a baleful look.
[ترجمه ترگمان]دزد نگاهی baleful به من کرد
[ترجمه گوگل]دزد به من نگاه کرد
6. Local people can still recall the baleful glow in the night as the mill blazed.
[ترجمه ترگمان]مردم محلی هنوز می توانند نور شوم را در شبی که آسیاب شعله ور است به یاد بیاورند
[ترجمه گوگل]مردم محلی همچنان می توانند درخشش خیره کننده ای را در شب به یاد بیاورند
7. It will be difficult for him to be baleful about the Millennium.
[ترجمه ترگمان]برایش مشکل خواهد بود که نسبت به هزاره baleful شوم
[ترجمه گوگل]برای او سخت است که در مورد هزاره باشد
8. The Florida eagles have a fierce baleful look.
[ترجمه ترگمان]عقاب های فلوریدا نگاه baleful و fierce دارند
[ترجمه گوگل]عقاب های فلوریدا نگاه بی رحمانه ای دارند
9. Clearly, more and more baleful attack are come from lawful calculable website.
[ترجمه ترگمان]واضح است که حملات بیشتر و more از وب سایت calculable قانونی حاصل می شوند
[ترجمه گوگل]واضح است که حملات فریبنده بیشتر و بیشتر از وب سایت قانونی محاسبه می شود
10. But, network transmission also can have a few baleful things, e. g. person of information of calumniatory, rubbish dispersed wait.
[ترجمه ترگمان]اما انتقال شبکه نیز می تواند چند مورد منفی نیز داشته باشد گرم مردم اطلاعات of، زباله ها را جمع و جور کردند
[ترجمه گوگل]اما، انتقال شبکه همچنین می تواند چند چیز baleful، e g فرد از اطلاعات سرخورده، زباله پراکنده انتظار
11. He remembered the general's pale baleful eyes staring at him blankly, and then the inexplicable wink.
[ترجمه ترگمان]چشم های pale را به یاد آورد که مات و مبهوت به او خیره شده بود و سپس چشمک غیرقابل توضیحی
[ترجمه گوگل]او چشمهای خیره کننده ای را که به طور خفیف به او خیره شده بود به یاد می آورد و سپس چشمک می زد
12. Clearly, those publish baleful calumniator, rumormonger on the net, count to China with 100 million plan the netizen, it is minority after all.
[ترجمه ترگمان]واضح است که آن هایی که calumniator baleful را منتشر می کنند، rumormonger را بر روی تور چاپ می کنند، با ۱۰۰ میلیون برنامه در netizen حساب می کنند، پس از همه آن ها اقلیت هستند
[ترجمه گوگل]واضح است که آن دسته از خبرنگاران وحشیانه را که در شبکه خزانه دار هستند منتشر می کنند، به چین با 100 میلیون برنامه نزن می پردازند، اما بعد از آن، اقلیت است
13. The log files, which record the baleful usages, will facilitate the search and locating of hackers.
[ترجمه ترگمان]فایل های لاگ که کاربردهای baleful را ثبت می کنند جستجو و پیدا کردن هکرها را تسهیل خواهند کرد
[ترجمه گوگل]فایل های ورودی که کاربردهای baleful را ضبط می کنند، جستجو و قرار دادن هکرها را تسهیل می کند
14. If we did not have the baleful example of 2007 - 08 this already be a significant crisis.
[ترجمه ترگمان]اگر ما مثال baleful از ۲۰۰۷ - ۲۰۰۸ را نداشته باشیم، این یک بحران قابل توجه خواهد بود
[ترجمه گوگل]اگر ما نمونه ای باارزش از 2007 تا 08 را نداشته باشیم، این یک بحران قابل توجه است
15. That an early-warning this baleful program in sowing a newspaper is scampish software is medium " additional kind " .
[ترجمه ترگمان]این یک هشدار زودهنگام در مورد این برنامه baleful در کاشت یک روزنامه، نرم افزار scampish است که \"نوع دیگری\" است
[ترجمه گوگل]این یک هشدار پیش از این برنامه baleful در کاشت یک روزنامه نرم افزار scampish نوع متوسط متوسط است