کلمه جو
صفحه اصلی

abjuration


معنی : عهد شکنی، نقض عهد، ارتداد، سوگند شکنی، نقض عهد کردن، ترک عقیده، انکار
معانی دیگر : پیمان شکنی، نق­ عهد

انگلیسی به فارسی

پیمان‌شکنی، عهد‌شکنی، سوگند‌شکنی، نقض عهد، ترک عقیده، ارتداد، انکار


abjuration، عهد شکنی، نقض عهد، ارتداد، سوگند شکنی، نقض عهد کردن، ترک عقیده، انکار


انگلیسی به انگلیسی

• denial of an oath

مترادف و متضاد

عهد شکنی (اسم)
abjuration

نقض عهد (اسم)
abjuration, breach, violation, perjury, perfidy

ارتداد (اسم)
abjuration, apostasy, heresy, defection, heterodoxy, tergiversation

سوگند شکنی (اسم)
abjuration, perjury

نقض عهد کردن (اسم)
abjuration, breach

ترک عقیده (اسم)
abjuration, apostasy

انکار (اسم)
abjuration, denial, repudiation, disavowal, gainsay, disclamation, abnegation

جملات نمونه

1. So, it said that abjuration is a wisdom.
[ترجمه ترگمان]پس، گفته شد که ترک کردن یک عقل است
[ترجمه گوگل]بنابراین، آن را گفت که abjuration خرد است

2. There is a love named abjuration.
[ترجمه ترگمان]یک عشق به نام شکست وجود دارد
[ترجمه گوگل]یک عشق به نام نامحدود وجود دارد

3. I hope i can learn how to abjuration!
[ترجمه ترگمان]! امیدوارم بتونم یاد بگیرم که چجوری سوگند یاد کنم
[ترجمه گوگل]من امیدوارم که بتوانم یاد بگیرم که چگونه به قتل برسم!

4. Week of Abjuration : Skill level of all Light Magic spells increased to maximum during battles.
[ترجمه ترگمان]هفته of: سطح مهارت همه طلسم های جادوی سبک تا حداکثر طول نبردها افزایش یافت
[ترجمه گوگل]Week of Abjuration سطح مهارت تمام جادوهای نور Magic به حداکثر در طول جنگ ها افزایش یافته است

5. The king at the request of Eleanor de Percy pardoned him and cancelled his abjuration.
[ترجمه ترگمان]شاه از الی نور خواهش کرد که او را عفو کند و نقض عهد خود را لغو کند
[ترجمه گوگل]پادشاه به درخواست الینور د پریسی او را عفو کرد و او را لغو کرد

6. It has no doubt that artists need a rebellious spirit in art creation. Only with unceasingly overthrow and abjuration, can we make it accessible to art production.
[ترجمه ترگمان]شکی نیست که هنرمندان به یک روح سرکش در آفرینش هنری نیاز دارند تنها با شکست مداوم و شکست، می توانیم آن را در دسترس تولید هنر قرار دهیم
[ترجمه گوگل]بدون تردید هنرمندان در ایجاد هنر نیاز به یک روح سرکش دارند تنها با سرنگونی و سرکوب بی پایان، می توانیم آن را برای تولید هنری در دسترس قرار دهیم

7. All my life is singing a song to me: Gets means lost and abjuration sometimes means regain.
[ترجمه ترگمان]تمام زندگی من یک آهنگ برای من می خواند: به معنی از دست دادن و شکست دادن به معنی بازپس گیری است
[ترجمه گوگل]تمام زندگی من آواز خواندن یک آهنگ به من است بدان معنی است که گم شده و abjuration گاهی به معنای به دست آوردن دوباره

8. The only exceptions are spells and spell-like abilities that have the force descriptor and abjuration spells that affect ethereal beings.
[ترجمه ترگمان]تنها استثنا افسون و افسون هستند - مانند توانایی که قدرت descriptor و پیمان شکنی را دارند که بر موجودات کهن تاثیر می گذارد
[ترجمه گوگل]تنها استثنائات جادوها و توانایی های جادویی هستند که دارای توصیف نیرویی و جادوها هستند که بر ذات اثیری تأثیر می گذارد

9. How can I break away from all these tangles and let abjuration bury the debris.
[ترجمه ترگمان]چگونه می توانم از همه این توده های درهم شکسته فرار کنم و اجازه دفن زباله را رها کنم
[ترجمه گوگل]چگونه می توانم از تمام این پلک ها دور شویم و اجازه بدهیم که دفن را دفن کنند

پیشنهاد کاربران

پیمان شکنی


کلمات دیگر: