کلمه جو
صفحه اصلی

bagel


معنی : نان شیرینی حلقوی
معانی دیگر : نان بیگل (نان حلقه ای شکل و سفت که خمیر آن را پیش از طبخ آب پز کرده اند)

انگلیسی به فارسی

بیگل (نان شیرینی حلقوی)


بژل، نان شیرینی حلقوی


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
• : تعریف: a leavened, ring-shaped bread roll with a dense, chewy texture.

- A bagel with cream cheese and lox is one of my favorites for breakfast.
[ترجمه ترگمان] یک پیراشکی با پنیر خامه ای و ماهی دودی یکی از غذاهای مورد علاقه من برای صبحانه است
[ترجمه گوگل] یک نان شیرینی با پنیر خامه ای و لوکس یکی از مورد علاقه من برای صبحانه است

• small doughnut-shaped bread roll

مترادف و متضاد

نان شیرینی حلقوی (اسم)
bagel

جملات نمونه

1. She was chomping away on a bagel.
[ترجمه ترگمان] داشت رو یه نون شیرینی گاز می زد
[ترجمه گوگل]او در یک قاشق چنگ زدن بود

2. She scarfed down a bagel on her way to work.
[ترجمه ترگمان] اون یه نون شیرینی رو راه میده که بره سر کار
[ترجمه گوگل]او در راه خود برای کار کردن، یک بوته را زد

3. noshed on a bagel between classes.
[ترجمه ترگمان] یه نون شیرینی وسط کلاس ها - ه
[ترجمه گوگل]اسبها بر روی یک قاشق غذاخوری بین کلاسها قرار دارند

4. The Daily News bagel team, which surveyed 13 bagel establishments recommended by readers, arrived at the same conclusion.
[ترجمه ترگمان]تیم نان شیرینی Daily که ۱۳ موسسه نان شیرینی توصیه شده توسط خوانندگان را بررسی کرد به همین نتیجه رسیدند
[ترجمه گوگل]تیم روزنامه نیویورک تایمز، که 13 موسسه بلیک را که توسط خوانندگان توصیه شده بود، مورد بررسی قرار گرفت، به همین نتیجه رسید

5. I finished one bagel and crumpled the paper it had come wrapped in.
[ترجمه ترگمان]یک تکه نان bagel را تمام کردم و کاغذی را که در آن پیچیده شده بود مچاله کردم
[ترجمه گوگل]من یک بوته را به پایان رساندم و کاغذی را که در آن پیچیده بود فرو ریختم

6. The bagel has a rich history, though its origin is somewhat apocryphal.
[ترجمه ترگمان]نان شیرینی یک تاریخ غنی دارد، هر چند که اصالت آن تا حدودی جعلی است
[ترجمه گوگل]بژل دارای یک تاریخ غنی است، هرچند که منشا آن تا حدودی منحرف است

7. I can't cook at all, so a toasted bagel is about the limit of my culinary skills.
[ترجمه ترگمان]من نمیتونم آشپزی کنم، واسه همین یه نون شیرینی برشته برای محدود کردن مهارت های my
[ترجمه گوگل]من نمیتوانم تمام کارها را طبخ کنم، به همین ترتیب یک نان تست شده در مورد محدودیت مهارتهای آشپزی من است

8. A sesame seed bagel with cream cheese.
[ترجمه ترگمان] یه نون شیرینی با پنیر خامه ای
[ترجمه گوگل]بذر دانه کنجد با پنیر خامه ای

9. Toasted bagel with Marmite or, occasionally; a bacon sandwich.
[ترجمه ترگمان]شیرینی مربایی با Marmite یا بعضی وقت ها یه ساندویچ گوشت خوک
[ترجمه گوگل]نان شیرین با مروت یا گاهی اوقات؛ یک ساندویچ بیکن

10. The average bagel has 190 calories.
[ترجمه ترگمان]یک نان شیرینی متوسط ۱۹۰ کالری دارد
[ترجمه گوگل]بوته متوسط ​​دارای 190 کالری است

11. Cream cheese and tomatoes taste great on a bagel.
[ترجمه ترگمان]پنیر خامه ای و گوجه فرنگی هم روی یه نون شیرینی خوش مزه بود
[ترجمه گوگل]پنیر کرم و گوجه فرنگی به یک شیرینی مزه می کنند

12. I doubt that! A bagel will always be just a hard piece of bread!
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! ! یه نون شیرینی همیشه یه تیکه نون می مونه
[ترجمه گوگل]من شک دارم که! یک قاشق مربا فقط یک قطعه سخت نان است!

13. Take a english muffin, plain bagel, or slice of bread and spread a generous layer of cream cheese on it.
[ترجمه ترگمان]یک تکه نان انگلیسی، نان شیرینی ساده، یا تکه نان بردارید و یک لایه سخاوتمندانه از پنیر خامه ای را روی آن پهن کنید
[ترجمه گوگل]یک کباب انگلیسی، قاشق ساده، یا تکه نان را بیاورید و یک لایه ی بزرگ از پنیر خامه ای را روی آن بگذارید

14. You can't even get a decent bagel in Washington, D . C .
[ترجمه ترگمان]تو حتی نمی تونی یه پیراشکی درست و حسابی تو واشنگتن بگیری ج
[ترجمه گوگل]شما حتی نمی توانید شیرینی مناسب را در واشنگتن، D دریافت کنید  سی

پیشنهاد کاربران

دونات

یک نان حلقوی شکل ( شبیه دونات ) که وسط آن سوراخ است.

پیراشکی
( US )
bagel guy
پیراشکی فروش
?I love a good bagel—what’s not to like
من عاشق بیگل م. کیه که خوشش نیاد؟


کلمات دیگر: