کلمه جو
صفحه اصلی

turquoise


معنی : فیروزه، سولفات قلیایی الومینیوم
معانی دیگر : turquois : مع

انگلیسی به فارسی

( turquois =) (معدن) فیروزه، سولفات قلیایی الومینیوم


فیروزه، سولفات قلیایی الومینیوم


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: an opaque blue or bluish green mineral containing copper and aluminum, often cut and polished for use as a gemstone.

(2) تعریف: a bluish green or greenish blue color.

• having a greenish-blue color; having the characteristics of or being made of turquoise
opaque semi-precious stone of greenish-blue or sky-blue color used in jewelry; greenish-blue color
something that is turquoise is of a colour between light blue and green.
turquoise is a semi-precious stone which is a colour between light blue and green.

دیکشنری تخصصی

[نساجی] آبی فیروزه ای

مترادف و متضاد

فیروزه (اسم)
turquoise

سولفات قلیایی الومینیوم (اسم)
turquoise

جملات نمونه

1. The room was painted in turquoise.
[ترجمه leila] اتاق رنگ نیلی شده بود .
[ترجمه ترگمان]این اتاق به رنگ فیروزه ای رنگی درآمده بود
[ترجمه گوگل]اتاق در فیروزه ای رنگ شده بود

2. The women have elaborate necklaces of turquoise and pink coral.
[ترجمه ترگمان]این زنان دارای necklaces elaborate از مرجان فیروزه ای و صورتی هستند
[ترجمه گوگل]زنان دارای گردنبند پیچیده فیروزه ای و مرجانی صورتی هستند

3. He dived effortlessly into the turquoise water.
[ترجمه ترگمان]او بدون زحمت به آب فیروزه ای شیرجه زد
[ترجمه گوگل]او به زودی به آب فیروزه ای غواصی می کند

4. The sea is an improbably pale turquoise.
[ترجمه ترگمان]دریا یک فیروزه ای کم رنگ است
[ترجمه گوگل]دریای فیروزه ای کمیاب است

5. Jade and turquoise are semi-precious stones.
[ترجمه ترگمان]فیروزه ای و فیروزه ای سنگ های semi هستند
[ترجمه گوگل]جید و فیروزه سنگ های نیمه قیمتی هستند

6. Brown headlands, ribbons of current, purple and turquoise waters clear as a flask all shivered and dazzled.
[ترجمه ترگمان]جامه های قهوه ای، نوارهای آبی، آبی و آبی که همه می لرزیدند و خیره می شدند آب دریا را روشن کرده بود
[ترجمه گوگل]سرخ مایل به قرمز، روبان های جاری، بنفش و فیروزه ای به عنوان یک فلاسک که همه ی آن ها لرز و خیره شده است، واضح است

7. It is light turquoise in the east, grading to deep, dark, brilliant blue in the west.
[ترجمه ترگمان]فیروزه ای در شرق فیروزه ای است و به رنگ آبی تیره، تیره و درخشان در غرب است
[ترجمه گوگل]این فیروزه ای سبک در شرق است، درجه به عمیق، تاریک، درخشان آبی در غرب است

8. Deep rose merged with the turquoise and aquamarine of fast-fading night.
[ترجمه ترگمان]فیروزه ای سرشار از رنگ فیروزه ای و کبود فام شب در حال محو شدن بود
[ترجمه گوگل]گل رز عمیق با فیروزه ای و آکوامارین شبانه به سرعت فرو می ریزد

9. The sea was a pearly turquoise, the far mountains ash-blue in the windless heat.
[ترجمه ترگمان]دریا یک فیروزه بود
[ترجمه گوگل]دریای فیروزه ای مروارید بود، کوه های مرطوب خاکستری آبی در گرمای بی روح

10. Turquoise, originally considered a mere by-product of copper mining, was vigorously promoted by Waddell's father, B. C.
[ترجمه ترگمان]فیروزه ای، که در اصل به عنوان فراورده مس خالص در نظر گرفته شده بود، به شدت توسط پدر Waddell، B ترویج داده شد ج
[ترجمه گوگل]فیروزه، که در اصل یک محصول جانبی منحصر به فرد از معادن مس بود، به شدت توسط پدر وددل، B C

11. Of the rest, turquoise ranks in his third and garnet in his second grade.
[ترجمه ترگمان]از بقیه آن ها، از طبقه دوم و لعل خود در کلاس دوم، از آن ها پشتیبانی می کرد
[ترجمه گوگل]از بقیه، فیروزه در رتبه سوم و گارنت در رتبه دوم قرار دارد

12. A glorious bright turquoise liquid jersey pantsuit is the ultimate garb for travel by space shuttle.
[ترجمه ترگمان]پیراهن آبی فیروزه ای روشن و درخشان، لباس نهایی سفر به وسیله شاتل فضایی است
[ترجمه گوگل]شلوار جین بافتنی فیروزه ای با شکوه، شلوار فضایی برای سفر به فضا است

13. Lucy in white silk Dynasty jacket, butterfly turquoise shirt, skin-tight velvet trousers, silver sandals.
[ترجمه ترگمان]لوسی با نیم تنه ابریشمی سفید، پیراهن فیروزه ای، شلوار مخمل خاکستری، صندل های نقره ای
[ترجمه گوگل]لوسی در ژاکت سلسله سفید ابریشم، پروانه فیروزه ای پیراهن، شلوار مخمل تنگ پوست، صندل نقره ای

14. Necklaces, pendants, bracelets, rings; silver and turquoise glittered in the white light.
[ترجمه ترگمان]necklaces، pendants، دست بند، حلقه ها، نقره ای و فیروزه در نور سفید می درخشید
[ترجمه گوگل]گردنبند، آویز، دستبند، حلقه؛ نقره و فیروزه ای در نور سفید درخشید

15. Her eyes are now a flashing turquoise thanks to high-tech ophthalmic fashion.
[ترجمه ترگمان]چشمانش حالا یک فیروزه ای درخشان هستند با تشکر از تکنولوژی سطح بالا
[ترجمه گوگل]چشم های او اکنون به لطف تکنیک چشم پزشکی با تکنولوژی فتوکپی فلیش می کند

پیشنهاد کاربران

فیروزه ای

ابی فیروزه ای

سنگ فیروزه
رنگ فیروزه ای

فیروزه، فسفات آبدار آلومینیوم

رنگ سبزآبی، که آبی فیروزه ام هم گفته میشه

فسفری ، سبز فسفری ، آبی فیروزه ای ، فیروزه ای

Greenish - blue color فیروزه ای

Turquoise : فیروزه ای
Tortoise : لاک پشت
Turtle : به همان معنای Tortoise


کلمات دیگر: