1. fish occur in most lakes
اکثر دریاچه ها دارای ماهی هستند.
2. hallucinations occur in certain mental disorders
برخی نابسامانی های روانی موجب پیدایش اوهام می شود.
3. accidents which occur at home
حوادثی که در خانه رخ می دهد
4. didn't it occur to you that he might be lying?
آیا فکر نکردی که ممکن است دروغ بگوید؟
5. successful marriages do not occur by themselves, but are planned carefully
ازدواج های موفقیت آمیز،خود به خود روی نمی دهند بلکه با دقت طرح ریزی می شوند.
6. that sound does not occur in the persian language
آن صدا در زبان فارسی وجود ندارد.
7. the expected storm did not occur
توفان پیش بینی شده به وقوع نپیوست.
8. Miracles sometimes occur, but one has to work terribly hard for them.
[ترجمه khl lk hgkhc hsj] معجزات گاهی اتفاق می افتد، اما باید برای آن ها سخت کار کرد
[ترجمه ترگمان]معجزات گاهی اتفاق می افتد، اما باید برای آن ها سخت کار کند
[ترجمه گوگل]معجزه ها گاهی اوقات رخ می دهند، اما باید برای آنها سخت و سخت کار کرد
9. A third of accidental deaths occur in the home.
[ترجمه ترگمان]یک سوم مرگ تصادفی در خانه رخ می دهد
[ترجمه گوگل]یک سوم مرگ و میرهای اتفاقی در خانه رخ می دهد
10. Cases of child cruelty occur more often than they are observed.
[ترجمه ترگمان]مواردی از آزار و اذیت کودکان بیشتر از آن چیزی است که دیده می شوند
[ترجمه گوگل]موارد بدرفتاری کودکان اغلب از آنها مشاهده می شود
11. When exactly did the incident occur?
[ترجمه زهرا] دقیقا کی این حادثه رخ داد
[ترجمه ترگمان]این اتفاق دقیقا چه زمانی رخ می دهد؟
[ترجمه گوگل]هنگامی که دقیقا این حادثه رخ می دهد؟
12. If headaches only occur at night, lack of fresh air and oxygen is often the cause.
[ترجمه ترگمان]اگر سردرد در شب رخ دهد، کمبود هوای تازه و اکسیژن اغلب علت آن است
[ترجمه گوگل]اگر سردرد فقط در شب اتفاق می افتد، کمبود هوای تازه و اکسیژن اغلب علت است
13. I don't want such a thing to occur again.
[ترجمه ملینا] من نمی خواهم چنین چیزی دوباره اتفاق بیفتد
[ترجمه Bahar] من نمیخواهم دوباره این اتفاق رخ دهد
[ترجمه ترگمان]من نمی خواهم چنین چیزی اتفاق بیافتد
[ترجمه گوگل]من نمی خواهم چنین چیزی دوباره رخ دهد
14. Many bodily changes occur during adolescence.
[ترجمه ترگمان]بسیاری از تغییرات بدنی در دوران بلوغ رخ می دهند
[ترجمه گوگل]بسیاری از تغییرات بدنی در دوران نوجوانی رخ می دهد
15. Mental and physical deterioration both occur naturally with age.
[ترجمه ترگمان]زوال ذهنی و فیزیکی هر دو به طور طبیعی با سن و سال رخ می دهند
[ترجمه گوگل]هر دو بیماری روانی و فیزیکی هر دو به طور طبیعی با سن رخ می دهند
16. These chemical changes occur quite naturally.
[ترجمه ترگمان]این تغییرات شیمیایی به طور طبیعی رخ می دهند
[ترجمه گوگل]این تغییرات شیمیایی کاملا طبیعی اتفاق می افتد
17. Changes in temperature occur slowly and are constrained within relatively tight bounds.
[ترجمه ترگمان]تغییرات دما به آرامی رخ می دهد و در محدوده نسبتا تنگ محدود می شوند
[ترجمه گوگل]تغییرات دما به آرامی اتفاق می افتند و در محدوده نسبتا تنگ محدود می شوند
18. The thought did occur to me.
[ترجمه ترگمان]این فکر به ذهنم خطور کرد
[ترجمه گوگل]این اندیشه برای من رخ داد