کلمه جو
صفحه اصلی

accidence


معنی : تصادف، حادثه، پیش امد، اصول صرف و نحو
معانی دیگر : (دستور زبان) صرف واژه، ساخت واژه، صورت های صرفی، تغییرات صرفی، n: accident : پیش امد، اتفاق

انگلیسی به فارسی

(. n : accident =) پیشامد، تصادف، اتفاق، حادثه، (دستور زبان) اصول صرف و نحو


تقلب، تصادف، حادثه، پیش امد، اصول صرف و نحو


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
(1) تعریف: in grammar, the division of morphology that is concerned with inflections.

(2) تعریف: the principles or rudiments of a subject.

• part of grammar which deals with the inflections of words; basic elements which make up a subject

مترادف و متضاد

تصادف (اسم)
hit, accidence, accident, chance, coincidence, incident, occasion, occurrence, accidentalism, concurrence, encounter, fortuity

حادثه (اسم)
accidence, accident, incident, event, adventure, case, phenomenon, fortuity

پیش امد (اسم)
accidence, accident, event, happening, circumstance, exigence, occurrence

اصول صرف و نحو (اسم)
accidence

جملات نمونه

1. Ancient China had rich accidence concepts.
[ترجمه ترگمان]چین باستان دارای مفاهیم accidence غنی بود
[ترجمه گوگل]چین باستان دارای مفاهیم غنی غنی بود

2. This text surrounds that problem, makes some accidence and system discussion.
[ترجمه ترگمان]این متن، این مشکل را احاطه می کند، و باعث می شود کمی بحث و تبادل نظر و سیستم برقرار شود
[ترجمه گوگل]این متن این مشکل را حل می کند، باعث می شود که بعضی از دغدغه ها و بحث های سیستم

3. Medical factors cause the accidence of MOF also.
[ترجمه ترگمان]عوامل پزشکی نیز باعث ایجاد اختلال در مواد مخدر می شوند
[ترجمه گوگل]فاکتورهای پزشکی باعث بروز بسامد MOF نیز می شود

4. Objective:To investigate the reason of a food-poisoning accidence occured at a cafeteria in order to take preventive measures.
[ترجمه ترگمان]هدف: بررسی دلیل مسمومیت غذایی - رخ داد در یک کافه تریا به منظور انجام اقدامات پیشگیرانه
[ترجمه گوگل]هدف بررسی علت یک اختلال مسمومیت غذا در یک کافه تریا به منظور اقدامات پیشگیرانه رخ داده است

5. I have learnt some knowledge of it in accidence.
[ترجمه ترگمان]من در این امر اطلاعاتی کسب کرده ام
[ترجمه گوگل]من برخی از دانش آن را در دفاعی آموخته ام

6. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه گوگل]آرزو می کنم که بتوانید از فرهنگ لغت حکم آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!

7. Results: All the rats with bacterial translocation(BT) were found to have small intestine bacterial overgrowth(SIBO). The accidence of SIBO and BT were 50% (10/20) and 35% (7/20) in cirrhotic rats.
[ترجمه ترگمان]نتایج: مشخص شد که تمام موش ها با انتقال باکتری (BT)دارای روده کوچک روده (SIBO)هستند جمعیت این شرکت ۵۰ % (۲۰ \/ ۲۰)و ۳۵ % (۷ \/ ۲۰)در cirrhotic موش بود
[ترجمه گوگل]نتایج: همه موش های با انتقال ویروس باکتریایی (BT) بر رشد باکتری های روده کوچک (SIBO) یافت شدند بروز SIBO و BT 50٪ (20/10) و 35٪ (20/7) در موش های صحرایی سیروز بود

8. Furthermore it is very important that we use language model, syntax and accidence model in middle or big glossary continuous speech recognition.
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، بسیار مهم است که از مدل زبانی، مدل syntax و accidence در middle میانی یا بزرگ به عنوان شناسایی گفتار پیوسته استفاده کنیم
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، بسیار مهم است که ما از مدل زبان، نحو و مدل ریاضیات در تشخیص گفتار مستمر واژه نامه متوسط ​​یا بزرگ استفاده کنیم

9. And then he or oneself cheat oneself leave Taiwan and life accidence!
[ترجمه ترگمان]و بعد خودش یا خودش را گول می زند، تایوان و زندگی را ترک می کند!
[ترجمه گوگل]و سپس خود و خود را تقلب خود را ترک تایین و accidence زندگی!

10. The surveying of refraction shooting on the shallow sea in Qingdao is accidence summarized.
[ترجمه ترگمان]بررسی انکسار نور بر روی دریای کم عمق در Qingdao به طور خلاصه بیان شده است
[ترجمه گوگل]تیراندازی به تیراندازی انکساری در دریای کم عمق در چینگدائو خلاصه شده است

11. Educate the workers in safety. Antiskid shoes are worn in rainy day in case of accidence.
[ترجمه ترگمان]به کارکنان در ایمنی آموزش دهید کفش های Antiskid در روز بارانی در مورد accidence فرسوده شده اند
[ترجمه گوگل]آموزش کارکنان در ایمنی کفش ضد عفونی در صورت بارندگی در روز بارانی پوشیده می شود

12. The baby is the only survival after the serious accidence.
[ترجمه ترگمان]کودک تنها زنده ماندن پس از the جدی است
[ترجمه گوگل]کودک تنها بقا است پس از حادثه جدی

پیشنهاد کاربران

حادثه


کلمات دیگر: