1. The accession of the new president was a splendid pageant.
[ترجمه ترگمان]انتصاب رئیس جمهور جدید یک نمایش باشکوه بود
[ترجمه گوگل]پیوستن رئیس جمهور جدید یک نمایش عالی بود
2. His accession to the important post was a big event.
[ترجمه ترگمان]جلوس او به این پست مهم رویدادی بزرگ بود
[ترجمه گوگل]پیوستن به پست مهم او یک رویداد بزرگ بود
3. 1926 was the year of Emperor Hirohito's accession to the throne.
[ترجمه ترگمان]سال ۱۹۲۶، سال پادشاهی جلوس امپراتور بر تخت سلطنت بود
[ترجمه گوگل]سال 1926 میلادی امپراتور هری هیتو در تخت سلطنت بود
4. But in the circumstances of 1483 an immediate accession may have seemed to offer real advantages.
[ترجمه ترگمان]اما به نظر می رسید که در شرایط سال ۱۴۸۳ تا به حال جلوس بر تخت سلطنت، امتیازات واقعی را پیشنهاد کرده است
[ترجمه گوگل]اما در شرایطی که در سال 1483، یک پیروزی فوری ممکن است مزایای واقعی ارائه دهد
5. Edward II's accession later that year accelerated his rise.
[ترجمه ترگمان]جلوس ادوارد دوم در همان سال افزایش او را تسریع کرد
[ترجمه گوگل]پیوستن ادوارد دوم بعد از آن سال، افزایش او را تسریع کرد
6. The state of those relations, on Gorbachev's accession, was not an encouraging one.
[ترجمه ترگمان]وضعیت این روابط در مورد الحاق گورباچف یک عامل دلگرم کننده نبود
[ترجمه گوگل]وضعیت این روابط، بر سر گوردن گورباچف، یک تشویق کننده نبود
7. He adds that the line between accession and adhesion is poorly defined.
[ترجمه ترگمان]او اضافه می کند که خط بین الحاق و چسبندگی به طور ضعیف تعریف شده است
[ترجمه گوگل]او اضافه می کند که خط بین ادغام و چسبندگی ضعیف است
8. A general right of accession would have created a major inroad into the continuing bilateralism of even multilateral treaties.
[ترجمه ترگمان]حق کلی جلوس بر تخت سلطنت، یورش بزرگی به the ادامه دار حتی معاهدات چند جانبه، به وجود می آورد
[ترجمه گوگل]یک حق عمومی برای پیوستن به یک دوجنسگرایانه ادامه حتی معاهدات چندجانبه را در سرتاسر جهان ایجاد خواهد کرد
9. After the young Edward's accession in 1307 Beaumont rose rapidly.
[ترجمه ترگمان]بعد از جلوس ادوارد به سلطنت، ۱۳۰۷ به سرعت بالا رفت
[ترجمه گوگل]پس از پیوستن ادوارد جوان در سال 1307، بومان به سرعت در حال رشد بود
10. The same unity can be seen after Richard's accession.
[ترجمه ترگمان]همین اتحاد را می توان بعد از جلوس ریچارد به آن دید
[ترجمه گوگل]همان وحدت را می توان بعد از پیوستن ریچارد دید
11. Her accession in November 1558 brought to an end a period of terrible insecurity in her life.
[ترجمه ترگمان]جلوس وی در نوامبر سال ه ق (م)، پایان دوره ناامنی وحشتناکی را در زندگی خود به پایان رساند
[ترجمه گوگل]او در نوامبر 1558 میلادی یک دوره ناامنی وحشتناک در زندگی خود را به پایان رساند
12. The anniversary of the accession of George I, 1 August, was marked by an exciting event on the river.
[ترجمه ترگمان]سالگرد جلوس جورج سوم در ۱ آگوست، رویداد هیجان انگیزی بر روی رودخانه بود
[ترجمه گوگل]سالگرد پیوستن جورج I، 1 آگوست، با یک رویداد هیجان انگیز در رودخانه مشخص شد
13. Aethelbald's accession broke the monopoly of royal power in Mercia by Penda and his descendants which had lasted over seventy years.
[ترجمه ترگمان]جلوس بر تخت سلطنت، انحصار قدرت سلطنت را در Mercia به وسیله Penda و نوادگان او که بیش از هفتاد سال به طول انجامیده بود، درهم شکستند
[ترجمه گوگل]پنتهبالد، پندا و فرزندانش که هفتاد سال طول کشید، انحصار قدرت سلطنتی در مروسی را شکست داد
14. On his accession he was crowned and anointed by ecclesiastics.
[ترجمه ترگمان]وی پس از جلوس بر تخت سلطنت، توسط روحانیان تاج گذاری شد
[ترجمه گوگل]در زمان ریاستش، او توسط کلیساها تأمین و به پا کرد
15. Effects of different accession of cysteamine in daily feed on carcass quality and serum parameters of mutton sheep were studied by random trial.
[ترجمه ترگمان]اثرات of مختلف of در خوراک روزانه بر روی کیفیت لاشه و پارامترهای سرم بره گوسفند به وسیله آزمایش تصادفی مورد مطالعه قرار گرفت
[ترجمه گوگل]اثر متقابل سایمتین در تغذیه روزانه بر پایه کیفیت لاشه و پارامترهای سرمی گوسفند گوسفند با استفاده از روش تصادفی مورد بررسی قرار گرفت