کلمه جو
صفحه اصلی

come up against

انگلیسی به انگلیسی

• encounter (a difficult problem); meet with (difficulties, hardship, etc.)

جملات نمونه

1. If you come up against difficulties, let me know and I'll help out.
[ترجمه ترگمان]اگر با مشکلات روبه رو بشوی، به من خبر بده و کمک خواهم کرد
[ترجمه گوگل]اگر شما در برابر مشکلات کنار بیایید، به من بگویم و من کمک خواهم کرد

2. We may find we come up against quite a lot of opposition from local people.
[ترجمه ترگمان]ما ممکن است شاهد باشیم که ما با مخالفت های زیادی از مردم محلی مواجه هستیم
[ترجمه گوگل]ما ممکن است پیدا کنیم که ما مخالف بسیاری از مردم محلی هستیم

3. We expect to come up against a lot of opposition to the plan.
[ترجمه ترگمان]ما انتظار داریم که مخالفت زیادی با این برنامه داشته باشیم
[ترجمه گوگل]ما انتظار داریم که مخالفت زیادی با این طرح داشته باشیم

4. We expect to come up against a lot of opposition to the scheme.
[ترجمه ترگمان]ما انتظار داریم که مخالفت زیادی با این طرح داشته باشیم
[ترجمه گوگل]ما انتظار داریم که مخالفت زیادی با این طرح داشته باشیم

5. come up against a series of problems.
[ترجمه ترگمان]با یک سری مشکلات روبه رو شویم
[ترجمه گوگل]در برابر مجموعه ای از مشکلات آمده است

6. We seem to have come up against a brick wall in this investigation.
[ترجمه ترگمان]به نظر می رسد که در این تحقیقات به دیوار آجری برخورد کرده ایم
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد که در این تحقیق علیه دیوار آجری مطرح شده است

7. You'll come up against the reigning champion in the next round.
[ترجمه ترگمان]شما در راند بعدی بر علیه قهرمان حکومت خواهید آمد
[ترجمه گوگل]شما در قبال مسابقه قهرمان قهرمانی در دور بعد خواهید بود

8. They come up against our distinctive types of personal defence and weakness.
[ترجمه ترگمان]آن ها علیه انواع متمایز خود از دفاع شخصی و ضعف خود دست به گریبان اند
[ترجمه گوگل]آنها علیه انواع مشخص و دفاع شخصی و ضعف ما هستند

9. One of these days Sam is going to come up against a good old time proper door.
[ترجمه ترگمان]یکی از این روزها سام می خواهد در مقابل یک در درست و حسابی باز شود
[ترجمه گوگل]یکی از این روزها سام، در برابر یک روز خوب، مناسب است

10. And what do you do when to come up against a brick wall?
[ترجمه ترگمان]و چه کار می کنی وقتی که با یه دیوار آجری روبرو بشی؟
[ترجمه گوگل]و چه زمانی باید بر علیه یک دیوار آجری بروی؟

11. Here, Wade realized, he had come up against a few firm truths.
[ترجمه ترگمان]در اینجا وید متوجه شد که او به چند تا حقایق جدی نزدیک شده است
[ترجمه گوگل]در اینجا، واد متوجه شد، او در برابر چند حقیقت ثابت آمده است

12. Together, they come up against an extraordinarily barbaric state bureaucracy and not a few disappointments.
[ترجمه ترگمان]آن ها با هم در مقابل یک بوروکراسی دولتی فوق العاده وحشیانه و نه نا امید کننده بزرگ قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]با هم، آنها علیه بوروکراسی دولتی فوق العاده وحشیانه و نه چند ناامیدی روبرو می شوند

13. Come up against irritated worry, oneself one person, how ability not sadness?
[ترجمه ترگمان]در مقابل نگرانی و نگرانی، خود آدمی، چگونه می تواند غم و اندوه را تحمل کند؟
[ترجمه گوگل]بیایید در برابر نگرانی تحریک شده، خود یک نفر، چگونه توانایی غم نیست؟

14. You may come up against a bit of opposition.
[ترجمه ترگمان]شما می توانید با کمی مخالفت سر و کار داشته باشید
[ترجمه گوگل]شما ممکن است در برابر کمی مخالفت برخواهی گشت

15. We shall solve all the problem we have come up against.
[ترجمه ترگمان]ما باید تمام مشکلات را حل و فصل کنیم
[ترجمه گوگل]ما تمام مشکلاتی را که پیش روی ماست، حل خواهیم کرد

پیشنهاد کاربران

encountered or had to deal with a difficult situation

مواجه شدن با . . .

رویارویی پیدا کردن، برخوردن پیدا کردن

مواجهه با ( مشکل یا معضل )
مقابله با ( مشکل یا معضل )

با مشکلات رو به شدن


به مشکل خوردن

مواجه شدن ( با )

# come up against a series of problems
# If you come up against difficulties, let me know and I'll help out
# We expect to come up against a lot of opposition to the plan

روبرو شدن
برخورد کردن
مواجه شدن

To come up against an insuprable hindrance


کلمات دیگر: