1. an actor must study his lines
بازیگر باید متن خود را از بر کند.
2. an actor who can project his feelings
هنرپیشه ای که می تواند احساسات خود را بیان کند
3. an actor who has gained a lot of publicity
هنرپیشه ای که خیلی شهرت کسب کرده است
4. that actor was the best find of the year
آن هنرپیشه بهترین کشف سال بود.
5. the actor gave an electric performance
هنرپیشه برنامه ی اعجاب آوری را اجرا کرد.
6. the actor had his lines down cold
هنرپیشه متن خود را مثل آب خوردن بلد بود.
7. this actor is now the idol of the young people
این هنرپیشه اکنون معبود جوانان است.
8. a fledgling actor
بازیگر تازه کار
9. a great actor
بازیگر برجسته
10. a ham actor
بازیگر روحوضی
11. a journeyman actor
هنرپیشه ی نسبتا خوب و ساعی
12. a key actor
بازیگر اصلی
13. a supporting actor
بازیگر دارای نقش کمکی
14. a writer turned actor
نویسنده ای که هنرپیشه شده است
15. to hoot an actor off the stage
با هو کشیدن بازیگری را از صحنه بیرون راندن
16. aspiring to become an actor
سخت آرزومند هنرپیشه شدن
17. a fat role for a movie actor
نقش خوبی برای یک بازیگر سینما
18. he is a poor apology for an actor
او هنرپیشه ی بدی است.
19. those theatrical tours seasoned him as an actor
آن مسافرت های تئاتری او را هنرپیشه ی ورزیده ای کرد.
20. If the new actor is no good, kick him out.
[ترجمه ترگمان]اگر بازیگر جدید خوب نباشد، او را بیرون کنید
[ترجمه گوگل]اگر بازیگر جدید خوب نباشد، او را بیرون بکشید
21. He's a very versatile young actor who's as happy in horror films as he is in TV comedies.
[ترجمه ترگمان]او یک بازیگر جوان بسیار متنوع است که در فیلم های کمدی از فیلم های ترسناک خوشحال است
[ترجمه گوگل]او یک بازیگر جوان بسیار متنوع است که در فیلمهای ترسناک همانند کمدیهای تلویزیونی خوشحال است
22. He certainly is a marvellous actor.
[ترجمه ترگمان]مسلما بازیگر خوبی است
[ترجمه گوگل]او قطعا یک بازیگر شگفت انگیز است
23. He told me he was an actor and I was fool enough to believe him.
[ترجمه ترگمان]به من گفت که هنرپیشه است و من آنقدر احمق بودم که حرف هایش را باور کنم
[ترجمه گوگل]او به من گفت که او یک بازیگر بود و من به اندازه کافی احمق بودم تا او را باور کنم
24. The actor moved upstage away from the audience.
[ترجمه ترگمان]بازیگر upstage را از حضار دور کرد
[ترجمه گوگل]بازیگر خارج از مخاطب در حال حرکت بود
25. He won the best actor award.
[ترجمه ترگمان]او برنده جایزه بهترین هنرپیشه شد
[ترجمه گوگل]او بهترین جایزه بازیگر را به دست آورد
26. Caine has always been an actor who excels in irony.
[ترجمه ترگمان](کین همیشه یک بازیگر بوده است که در استهزا برتری دارد
[ترجمه گوگل]کین همواره یک بازیگر بوده است که در قضاوت عالی است