1. Ladies ride horses by sitting astride or side-saddle.
[ترجمه ترگمان]خانم ها با سوار شدن بر اسب یا زین اسب سواری می کنند
[ترجمه گوگل]خانمها اسب سواری یا اسب سواری را سوار میکنند
2. The Queen rode sidesaddle when she inspected the soldiers.
[ترجمه ترگمان]ملکه هنگامی که سربازان را بازرسی می کرد، بر اسب می تاخت
[ترجمه گوگل]هنگامی که سربازان را بازرسی می کرد، ملکه سوار می شد
3. Naomi was given a pony and taught to ride side-saddle.
[ترجمه ترگمان]نایومی \"به یه اسب اسب داده و یاد داده که زین رو زین کنه\"
[ترجمه گوگل]نائومی یک تسویه حساب داده شد و به سمت کمربند سوار شد
4. The elegance and grace of riding side-saddle is reiterated in the dress code.
[ترجمه ترگمان]شکوه و زیبایی سواری روی زین بارها تکرار می شود
[ترجمه گوگل]ظرافت و زیبایی زانو جانبی سواری در کد لباس تکرار شده است
5. He was riding a lion, she side-saddle on a black gryphon, and they were fighting.
[ترجمه ترگمان]او سوار یک شیر بود و روی یک شیر شیری سیاه نشسته بود و آن ها هم می جنگیدند
[ترجمه گوگل]او سوار شیر شد، او در یک گریفون سیاه مشکوک زد و آنها در حال جنگ بودند
6. A forked leg rest on a sidesaddle.
[ترجمه ترگمان]یک ساق پایم یک وری شده بود
[ترجمه گوگل]استراحت پایه در گوشه سمت راست
7. On or as if on a sidesaddle.
[ترجمه ترگمان]یا مثل این که روی یک زین زنانه نشسته باشد
[ترجمه گوگل]به نظر می رسد در سمت راست
8. All right, Mammy. I'll teach her to ride sidesaddle.
[ترجمه ترگمان]خیلی خب، مامی من بهش یاد میدم که با sidesaddle سواری کنه
[ترجمه گوگل]درست است، مادرم من او را به سواری sidesaddle آموزش
9. I'll teach her to ride sidesaddle.
[ترجمه ترگمان]من بهش یاد میدم که با sidesaddle سواری کنه
[ترجمه گوگل]من او را به سواری sidesaddle آموزش
10. Remember, you've just learned to ride sidesaddle.
[ترجمه ترگمان]یادت باشد، تو تازه یاد گرفته ای که با sidesaddle سواری کنی
[ترجمه گوگل]به یاد داشته باشید، شما فقط آموخته اید که در کنار هم قرار گیرند
11. I made her a superlative horsewoman who rode sidesaddle to hounds.
[ترجمه ترگمان]سوار یک سوارکار ماهر شدم که با سگان شکاری سوار بر اسب می تاخت
[ترجمه گوگل]من او را یک اسب سواری عالی ساختم که سوار بر اسب سوار شد
12. There will be huge ball gowns, enchanting combinations of color — pale blue served with pistachio, and equestrienne habits for riding sidesaddle.
[ترجمه ترگمان]در آنجا لباس های زیادی به چشم می خورد، ترکیبات مسحور زیبایی از رنگ آبی کمرنگ با عادت های پسته، و عادت های equestrienne برای سواری بر روی زین سواری
[ترجمه گوگل]لباس های توپ بزرگ وجود خواهد داشت، ترکیبات رنگ آمیزی رنگی - آبی رنگ پریده با پسته و عادت های عجیب و غریب برای سوار شدن به طرفین
13. Silly Sally's slick saddle seldom seemed soft. Still, Sally sat sidesaddle and slowly sidled off.
[ترجمه ترگمان]زین و زین احمقانه سالی به ندرت آرام به نظر می رسید سلی بی حرکت نشست و آهسته به راه افتاد
[ترجمه گوگل]زرق و برق زینتی سلی Sally به ندرت به نظر می رسد نرم است با این حال، سلیلی نشست و به آرامی خم شد