کلمه جو
صفحه اصلی

at some point

دیکشنری تخصصی

[ریاضیات] در یک نقطه ی مشخص

پیشنهاد کاربران

به ناگاه

یک جایی

در نقطه ای

بعدها

ازبرخی نقطه نظرات

دربعضی موارد

در مقطعی

در واقع

زمانی، در یک زمان نامشخص

از برخی جهات
از بعضی جهات

sometime, at an indefinite time
یک وقتی

at some moment in time that is not made specific,
at on unspecified time in the future,
,
happening or relating to a time in the past.

In future
در اینده
مثال
At some point , I'd like to study math in USA

در برهه ای از زمان

در برهه ای از زمان

Many �people �suffer �from �mental� illness� at� some� point� in �their lives.

بسیاری از مردم در برهه ای از زندگی شان دچار بیماری ذهنی می شوند.



در مقاطعی، در زمانهایی

از یک جایی به بعد

یه زمان مبهم در آینده

در برهه از زمان ، معنی دوم اصطلاحا �می کنه از فردا دیگه فلان کار رو نمی کنم � at some point, I decided not to do that.

In the future
,
با توجه به کتاب active reading
Neil J Anderson

در یک مقطع زمانی. . . . . . . . .

ممنون دوستان. بنظرم ترجمه ی پیشنهادی کاربر "مرجان فرجی" قابل توجه هستش

در برهه ای
در مقطعی
یک دوره ای [به معنای یک زمانی]
یک زمانی
زمانی [به معنای یک زمانی]
یک وقتی، [به معنای یک زمانی]
یک موقعی،

همان وسط ها

Somewhere in future

he was asked whether there might be some possibility of direct talks with Iran. Blinken replied, “Well, at some point, presumably, if there’s going to be any engagement on this, that would have to require diplomacy
Slate. com@

در مواردی

در مقطعی از زمان

روزی / یک وقتی / یک زمانی / چندصباحی / دیر یا زود/ یکی از همین روزها / وقتی زمانش برسد / سرانجام / بالاخره / بعدها /

به یک جایی که برسد


کلمات دیگر: