کلمه جو
صفحه اصلی

acceptability


معنی : شایستگی، قابلیت پذیرش، مقبولیت، قابلیت قبول، پذیرفتگی، پسندیدگی، قبول شدگی
معانی دیگر : پذیرفتگی، قابلیت پذیرش

انگلیسی به فارسی

پسندیدگی، شایستگی، قبول‌شدگی، مقبولیت، قابلیت قبول


پذیرفتگی، قابلیت پذیرش


پذیرش، قابلیت پذیرش، مقبولیت، قابلیت قبول، پذیرفتگی، شایستگی، پسندیدگی، قبول شدگی


انگلیسی به انگلیسی

• quality of being acceptable, quality of being agreeable, acceptableness

مترادف و متضاد

شایستگی (اسم)
ability, sufficiency, competency, competence, merit, suitability, worthiness, aptitude, desert, acceptability, adequacy, pertinence, pertinency, aptness, decency, eligibility

قابلیت پذیرش (اسم)
acceptability, tolerability

مقبولیت (اسم)
acceptability, admissibility

قابلیت قبول (اسم)
acceptability, admissibility

پذیرفتگی (اسم)
acceptability, admissibility

پسندیدگی (اسم)
acceptability

قبول شدگی (اسم)
acceptability

جملات نمونه

1. We reviewed the evidence for the efficacy and acceptability of serotonin reuptake inhibitors compared with the tricyclic and related antidepressants by meta-analysis.
[ترجمه ترگمان]ما شواهدی برای اثربخشی و پذیرش بازدارنده های بازجذب سروتونین در مقایسه با سه حلقه ای و داروهای ضد افسردگی مرتبط با فرا تحلیل را مورد بررسی قرار دادیم
[ترجمه گوگل]شواهدی از اثربخشی و پذیرش بازدارنده های بازجذب سروتونین در مقایسه با داروهای ضد سرطان سه گانه و مرتبط با متاآنالیز را مورد بررسی قرار دادیم

2. The acceptability of touching fellow humans also varies.
[ترجمه ترگمان]پذیرش انسان های جوان هم متفاوت است
[ترجمه گوگل]پذیرش دست زدن به همسایگان نیز متفاوت است

3. If you are in any doubt regarding the acceptability of your qualifications you should not hesitate to contact the faculty for advice.
[ترجمه ترگمان]اگر در مورد پذیرش صلاحیت های شما شک دارید، نباید در تماس با هییت علمی برای توصیه تردید کنید
[ترجمه گوگل]اگر درمورد پذیرش شرایط تحصیلی تان شک دارید، نباید دریابید که برای مشاوره با هیئت علمی تماس بگیرید

4. Reports on the Centre's work on the acceptability of technical change were completed in 198
[ترجمه ترگمان]گزارش ها درباره کار این مرکز بر پذیرش تغییرات فنی در سال ۱۹۸ به پایان رسید
[ترجمه گوگل]گزارش های مربوط به کار مرکز در مورد پذیرش تغییرات فنی در سال 198 تکمیل شد

5. Never for a moment did I doubt the acceptability to an investment banker of a professed love of money.
[ترجمه ترگمان]هرگز برای یک لحظه شک نکرده بودم که به یک بانکدار سرمایه گذاری که حاکی از عشق است شک کنم
[ترجمه گوگل]هرگز برای لحظه ای شک و تردید پذیرفتن به یک بانکدار سرمایه گذاری از عشق عادلانه به پول

6. Other aspects of acceptability relate to the product behaviour in relation to taint, corrosion and harmonisation with house colour codes.
[ترجمه ترگمان]جنبه های دیگر مقبولیت مربوط به رفتار محصول در رابطه با آلودگی، خوردگی و هماهنگ سازی با کده ای رنگی خانه است
[ترجمه گوگل]جنبه های دیگر پذیرش مربوط به رفتار محصول در رابطه با آسیب، خوردگی و هماهنگی با کدهای رنگ خانه است

7. I had the trappings of success, of social acceptability.
[ترجمه ترگمان]من the موفقیت، از acceptability اجتماعی برخوردار بودم
[ترجمه گوگل]من تا به حال نشان دهنده موفقیت، پذیرش اجتماعی است

8. The social acceptability of a disability may, therefore, be more important than the limitations it may give rise to.
[ترجمه ترگمان]بنابراین پذیرش اجتماعی یک ناتوانی می تواند مهم تر از محدودیت هایی باشد که ممکن است موجب افزایش آن شود
[ترجمه گوگل]بنابراین پذیرش اجتماعی معلولیت ممکن است مهم تر از محدودیت هایی باشد که ممکن است موجب آن شود

9. The acceptability of legal institutions in the financial marketplace usually depends upon how fair and certain their users perceive them to be.
[ترجمه ترگمان]پذیرش موسسات قانونی در بازار مالی معمولا به این بستگی دارد که چقدر کاربران آن ها را خوب درک می کنند
[ترجمه گوگل]پذیرش نهادهای حقوقی در بازار مالی معمولا بستگی به این دارد که چه میزان عادلانه و مطمئن باشند که کاربران آنها را درک کنند

10. Methods To evoluate the acceptability of the bromadiolone poison paste and it's effect both in laboratory and in field.
[ترجمه ترگمان]روش های اندازه گیری قابلیت پذیرش خمیر poison سمی و تاثیر آن هم در آزمایشگاه و هم در میدان
[ترجمه گوگل]روش ها برای دستیابی به پذیرش سم برومادیولون خمیر و اثر آن هم در آزمایشگاه و هم در زمینه

11. But the increasing acceptability of " raunch culture " may be attracting illegal activity too.
[ترجمه ترگمان]اما افزایش پذیرش \"فرهنگ raunch\" ممکن است باعث جذب فعالیت غیر قانونی شود
[ترجمه گوگل]اما پذیرش پذیری بیشتر �فرهنگ پیوسته� ممکن است فعالیت غیرقانونی را جذب کند

12. The acceptability of real number system depends on practice.
[ترجمه ترگمان]پذیرش سیستم اعداد حقیقی به عمل بستگی دارد
[ترجمه گوگل]پذیرش سیستم عدد واقعی بستگی به عمل دارد

13. Thought English, we can improve our social acceptability.
[ترجمه ترگمان]به انگلیسی فکر می کنیم، می توانیم مقبولیت اجتماعی خود را بهبود بخشیم
[ترجمه گوگل]فکر می کنم انگلیسی، ما می توانیم پذیرش اجتماعی ما را بهبود بخشد

14. Acceptability for storage in the overhead compartment is dependent on the weight of the baggage.
[ترجمه ترگمان]acceptability برای ذخیره سازی در قسمت بالای سر به وزن بار وابسته است
[ترجمه گوگل]پذیرش برای ذخیره سازی در محفظه سربار بستگی به وزن چمدان دارد

15. One was that it might not be as attractive as some of the stronger currencies and so its general acceptability might suffer.
[ترجمه ترگمان]یکی از آن ها این بود که ممکن است به اندازه برخی از ارزه ای قوی جذاب نباشد و بنابراین مقبولیت عمومی آن ممکن است آسیب ببیند
[ترجمه گوگل]یکی این بود که ممکن است به عنوان برخی از ارزهای قوی تر جذاب نباشد و بنابراین پذیرش کلی آن ممکن است رنج ببرد

پیشنهاد کاربران

پذیرش


کلمات دیگر: