کلمه جو
صفحه اصلی

the one

پیشنهاد کاربران

Go to the one on Westwood Avenue
برو به اونیکه در خیابان وست وود
The one اونیکه

یک
there is too much data to fit onto just the one disk = داده های خیلی زیادی وجود دارد که بتوان در یک دیسک گنجاند
do you think five or us will manage to squeeze into the one car = فکر می کنی پنج نفر از ما بتونن تو یک ماشین بچپن؟

یکی از معنی ها the one شی یا شخص مورد نظر هست.
We have been getting along very well, i think she is the one for me!
I`m so tired for searching for the one! maybe there is not anybody out there for me. . .
رابطه مون اخیرا خیلی خوب بوده. فکرکنم اون همونیه که میخوام ( نیمه گمشده! ) .
خسته شدم از بس که دنبال نیمه گمشده ام گشتم! شاید اصلا همچین کسی وجود نداره برای من!

یکتا، خاص، یگانه

آنجایی که ، همان جایی که

توحید
یکتاپرستی
از آموزه های مهم جناب افلاطون


کلمات دیگر: