کاهش نفوس، تقلیل نفوس، ویرانى بازرگانى : تخلیه جمعیت
depopulation
کاهش نفوس، تقلیل نفوس، ویرانى بازرگانى : تخلیه جمعیت
انگلیسی به انگلیسی
• act of reducing the number of inhabitants
دیکشنری تخصصی
[زمین شناسی] کاهش نفوس ،تقلیل نفوس ،ویرانی، تقلیل جمع
جملات نمونه
1. Indeed in the 1960s, other reasons for depopulation, notably settlement size, began to be examined.
[ترجمه ترگمان]در واقع در دهه ۱۹۶۰، دلایل دیگری برای depopulation، به ویژه اندازه اسکان، مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]در واقع در دهه 1960، دیگر دلایل کاهش جمعیت، بویژه میزان استقرار، شروع به بررسی شد
[ترجمه گوگل]در واقع در دهه 1960، دیگر دلایل کاهش جمعیت، بویژه میزان استقرار، شروع به بررسی شد
2. Rural depopulation is a matter of serious concern.
[ترجمه ترگمان]depopulation روستایی موضوع نگرانی جدی است
[ترجمه گوگل]جمعیت روستایی موضوع نگرانی جدی است
[ترجمه گوگل]جمعیت روستایی موضوع نگرانی جدی است
3. Other reasons for depopulation were also examined during this period.
[ترجمه ترگمان]سایر دلایل for نیز در طول این دوره مورد بررسی قرار گرفتند
[ترجمه گوگل]سایر دلایل کاهش جمعیت نیز در این دوره مورد بررسی قرار گرفت
[ترجمه گوگل]سایر دلایل کاهش جمعیت نیز در این دوره مورد بررسی قرار گرفت
4. The depopulation and lack of facilities in rural areas indicates to a few that industrial expansion is detrimental to country life.
[ترجمه ترگمان]فقدان امکانات و فقدان امکانات در مناطق روستایی حاکی از آن است که توسعه صنعتی برای زندگی کشور زیان آور است
[ترجمه گوگل]کمبود جمعیت و فقدان امکانات در مناطق روستایی نشان می دهد که رشد صنعتی به نفع کشور است
[ترجمه گوگل]کمبود جمعیت و فقدان امکانات در مناطق روستایی نشان می دهد که رشد صنعتی به نفع کشور است
5. However, an evaluation of rural depopulation needs to take account of a whole variety of factors.
[ترجمه ترگمان]با این حال، ارزیابی depopulation روستایی باید از عوامل گوناگونی در نظر گرفته شود
[ترجمه گوگل]با این حال، ارزیابی جمعیت روستایی روستایی نیاز به توجه به عوامل مختلفی دارد
[ترجمه گوگل]با این حال، ارزیابی جمعیت روستایی روستایی نیاز به توجه به عوامل مختلفی دارد
6. In the more vulnerable areas there was serious depopulation as villages were abandoned.
[ترجمه ترگمان]در مناطق آسیب پذیر، depopulation جدی وجود داشت که روستاها رها شده بودند
[ترجمه گوگل]در مناطق آسیب پذیر بیشتر، جمعیت روستایی به شدت کاهش یافت زیرا روستاها رها شدند
[ترجمه گوگل]در مناطق آسیب پذیر بیشتر، جمعیت روستایی به شدت کاهش یافت زیرا روستاها رها شدند
7. The signs of depopulation are all around: the remains of a school, a corral and houses just down the valley.
[ترجمه ترگمان]علائم of در همه جا وجود دارد: بقایای یک مدرسه، یک corral و خانه های تازه در پایین دره
[ترجمه گوگل]نشانه های کمبود جمعیت در اطراف: بقایای یک مدرسه، مرجانی و خانه ها فقط دره
[ترجمه گوگل]نشانه های کمبود جمعیت در اطراف: بقایای یک مدرسه، مرجانی و خانه ها فقط دره
8. On one side were those who feared depopulation of the nation's farms would burden the Nation's growing cities and might cause food prices to rise dangerously.
[ترجمه ترگمان]در یک سو کسانی بودند که از depopulation مزارع کشور می ترسیدند، شهرهای رو به رشد ملت را بر دوش خواهند داشت و ممکن است باعث شود قیمت مواد غذایی به طور خطرناکی بالا رود
[ترجمه گوگل]در یک طرف آنها کسانی بودند که از فقرزدایی مزارع کشور میترسیدند و شهرهای رو به رشد کشور را بارور می کردند و ممکن است قیمت مواد غذایی را به خطر بیفتد
[ترجمه گوگل]در یک طرف آنها کسانی بودند که از فقرزدایی مزارع کشور میترسیدند و شهرهای رو به رشد کشور را بارور می کردند و ممکن است قیمت مواد غذایی را به خطر بیفتد
9. A number of countries are staring at depopulation, with Japan and Russia being the worst.
[ترجمه ترگمان]تعدادی از کشورها به depopulation، ژاپن و روسیه در بدترین حالت نگاه می کنند
[ترجمه گوگل]تعدادی از کشورها در حال کاهش جمعیت هستند، زیرا ژاپن و روسیه بدترین هستند
[ترجمه گوگل]تعدادی از کشورها در حال کاهش جمعیت هستند، زیرا ژاپن و روسیه بدترین هستند
10. Mr Powell-Taylor says that depopulation exacerbates the problem.
[ترجمه ترگمان]آقای پاول - تیلور می گوید که depopulation مشکل را تشدید می کند
[ترجمه گوگل]آقای پائول تیلور می گوید کمبود جمعیت مشکل را تشدید می کند
[ترجمه گوگل]آقای پائول تیلور می گوید کمبود جمعیت مشکل را تشدید می کند
11. Sickness and death are soon to arrive, hence, depopulation will appear as natural causes and combined with other measures can hardly be stopped until goals are met.
[ترجمه ترگمان]بیماری و مرگ به زودی می رسند، از این رو depopulation به عنوان عوامل طبیعی ظاهر می شوند و با دیگر اقدامات به سختی می توان آن ها را متوقف کرد تا زمانی که اهداف برآورده شوند
[ترجمه گوگل]به زودی بیمار و مرگ می رسد، از این رو، جمعیت انسانی به عنوان علل طبیعی به نظر می رسد و با سایر اقدامات همراه می شود تا زمانی که اهداف برآورده شوند متوقف شود
[ترجمه گوگل]به زودی بیمار و مرگ می رسد، از این رو، جمعیت انسانی به عنوان علل طبیعی به نظر می رسد و با سایر اقدامات همراه می شود تا زمانی که اهداف برآورده شوند متوقف شود
12. The village is suffering from depopulation.
[ترجمه ترگمان]این روستا از depopulation رنج می برد
[ترجمه گوگل]روستا از فقرزدایی رنج می برد
[ترجمه گوگل]روستا از فقرزدایی رنج می برد
13. Many hill farmers are already struggling and rural depopulation from loss of jobs is already taking place, said Kight the farmer.
[ترجمه ترگمان]kight کشاورز گفت که بسیاری از کشاورزان تپه ای از دست دادن شغل در حال حاضر در حال مبارزه هستند و مناطق روستایی از دست دادن شغل در حال حاضر در حال انجام است
[ترجمه گوگل]کایت کشاورز گفت که بسیاری از کشاورزان تپه در حال حاضر در حال مبارزه هستند و جمعیت روستایی از دست دادن شغل در حال حاضر اتفاق می افتد
[ترجمه گوگل]کایت کشاورز گفت که بسیاری از کشاورزان تپه در حال حاضر در حال مبارزه هستند و جمعیت روستایی از دست دادن شغل در حال حاضر اتفاق می افتد
14. The proceedings taken under these Acts provide many of the known facts concerning enclosures and depopulation.
[ترجمه ترگمان]اقدامات صورت گرفته در این اقدامات، بسیاری از حقایق شناخته شده مربوط به محوطه های بارگیری و depopulation را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]اقدامات انجام شده تحت این اعمال، بسیاری از حقایق شناخته شده مربوط به محوطه سازی و کمبود جمعیت را فراهم می کند
[ترجمه گوگل]اقدامات انجام شده تحت این اعمال، بسیاری از حقایق شناخته شده مربوط به محوطه سازی و کمبود جمعیت را فراهم می کند
پیشنهاد کاربران
معدوم سازی
جمعیت زدایی
کاهش جمعیت
کلمات دیگر: