کلمه جو
صفحه اصلی

barricading

انگلیسی به فارسی

بامشکر، مانع شدن، مسدود کردن


دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] خش احاطه کننده معدن برای جلوگیری از جریان گازهای کشنده از یک آتش سوزی معدنی یا یک انفجار .


کلمات دیگر: