کلمه جو
صفحه اصلی

beak


معنی : نوک، منقار، پوزه، دهنه لوله
معانی دیگر : تک، نوک پرنده (به ویژه نوک قلابدار و تیز پرندگان شکاری)، هر چیز منقار مانند (مثلا دهان جلو آمده ی برخی حشرات و ماهی ها و غیره و یا دهانه ی تنگ آب و کوزه و غیره)، (در کشتی های جنگی عهد کهن) تیر سر تیزی در جلو کشتی که با آن بر کشتی دشمن می زدند و آن را سوراخ می کردند، (خودمانی) دماغ گنده و منقار مانند، بینی عقابی، (در پیش آمدگی بالای دیوار و یا سایبان سیمانی یا آجری بالای پنجره و یا قرنیز و غیره) ناودانچه

انگلیسی به فارسی

منقار، پوزه، دهنه لوله


نیشکر، منقار، نوک، پوزه، دهنه لوله


انگلیسی به انگلیسی

اسم ( noun )
مشتقات: beaked (adj.), beaklike (adj.), beaky (adj.)
(1) تعریف: the hard structures forming a bird's bill.
مشابه: bill

(2) تعریف: an organ or structure, similar to a beak, on other creatures such as certain turtles or insects.

(3) تعریف: any structure pointed or shaped like a beak.

- the beak of a measuring cup
[ترجمه ترگمان] منقار یک فنجان اندازه گیری
[ترجمه گوگل] میخک یک فنجان اندازه گیری

• peck, hit with little force in a picking motion
neb; horny jaws of a bird; snout; any item that has the shape of a beak or ends in a point; hooked nose (slang); person's nose (slang); (british slang) magistrate; school principal
a bird's beak is the hard curved or pointed part of its mouth.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] منقار، نوک (گیاه شناسی): یک برآمدگی/ نقطه طویل بیرون زده بخشی از گیاه، مثلاً متعلق به یک میوه یا مادگی. (دیرینه شناسی): الف) انتهای عموماً نوک تیز صدف دوکفه ای، که نشان دهنده رشد نوک اولیه صدف است. خصوصاً بیرون زدگی بینی مانند بخش خلفی کفه یک پلسی پود، که در امتداد یا بالای خط لولا قرار دارد و بطور کلی نشان دهنده بیرون زدگی و خمیدگی شدید قدامی می باشد، یا شیب برجستگی لولا / مفصل / گره صدف (umbo) یک براکیوپود که در مجاورت یا عقب خط لولا و در خط میانی کفه قرار دارد. مقایسه شود با: umbo. ب) دراز شدن صدف بعضی از تک کفه ای های مخصوص که حاوی کانال (مانند گاستروپودها) می باشد. این اصطلاح بدین معنی توسط دیرین شناسان استفاده محدودی دارد. ج) نوک/ قله / رأس های عموماً آهکی شده از جهت دیگر آرواره های شاخی نوتیلوس و بعضی از سفالوپودهای coleid، همچنین در فسیل سفالوپودها هم یافت می شود. Fine مقایسه شود با rhyncholite د) حاشیه اسکلتی یا rostrum به دور سقف/ کام یک avicularium در بریوزوآن های cheilostome

مترادف و متضاد

Synonyms: bill, mandible, muzzle, neb, nib, nozzle, pecker, proboscis, projection, prow, snout


نوک (اسم)
end, bill, point, top, head, tip, peak, summit, horn, apex, beak, vertex, barb, ascender, neb, knap, jag, fastigium, ridge, nib

منقار (اسم)
bill, beak, pecker, neb, rostrum, gouge

پوزه (اسم)
beak, muzzle, neb, rostrum, snout, nozzle, mug

دهنه لوله (اسم)
beak

nose of animal


جملات نمونه

1. an eagle's beak
منقار عقاب

2. a woodpecker uses its beak like a drill
دارکوب نوک خود را همچون مته به کار می برد.

3. The bird is recognizable by its flattened beak.
[ترجمه ترگمان]منقار با منقار مسطح آن قابل تشخیص است
[ترجمه گوگل]این پرنده به وسیله یقه ی صاف آن قابل تشخیص است

4. The sparrow has a worm in its beak.
[ترجمه امید] گنجشک دارای کرم در منقارش است
[ترجمه Ati] گنجشک یک کرم در منقارش دارد
[ترجمه ترگمان]گنجشک یک کرم به منقار دارد
[ترجمه گوگل]جلبک دارای کرم در شکمش است

5. The bird had a worm in its beak.
[ترجمه پوریا] پرنده یک کرم در منقارش بود
[ترجمه ترگمان]پرنده کرم به منقار داشت
[ترجمه گوگل]پرنده دارای کرم در شکمش بود

6. I could just see the bird's open beak and small beady eyes.
[ترجمه ترگمان]من فقط می توانستم منقار و چشمان ریز و براق آن پرنده را ببینم
[ترجمه گوگل]من فقط می توانم شاهد شکم باز پرنده و چشم های کوچک پستان را ببینم

7. The male's orange beak differentiates it from the female.
[ترجمه ترگمان]منقار نارنجی مرد آن را از ماده متمایز می کند
[ترجمه گوگل]کیک نارنجی مردانه آن را از زن جدا می کند

8. They had tasted Cassowary's sharp dagger of a beak before.
[ترجمه ترگمان]آن ها خنجر تیز Cassowary را قبلا چشیده بودند
[ترجمه گوگل]آنها قبل از آن کتک خورده کاساواری یک کیک را تجربه کرده بودند

9. A fine south doorway has some strange looking beak heads in the richly moulded arch.
[ترجمه ترگمان]یک درگاه خوب جنوبی، سره ای عجیب و غریبی دارد که به طاق قوسی شکل منتهی می شود
[ترجمه گوگل]یک دروازه جنوبی خوب، دارای برخی از سرهای برهنه عجیب و غریب در قوس غنی شکل است

10. It would knock on the door with its beak when it required feeding.
[ترجمه ترگمان]هنگام غذا خوردن با منقارش به در می خورد
[ترجمه گوگل]در صورت نیاز به تغذیه، آن را با درب بر روی درب بکشید

11. A Hillman Imp, a roof rack, the beak of an upturned canoe overshooting its windscreen.
[ترجمه ترگمان]یک جن کوتوله، یک قفسه پشت بوم، نوک یک قایق واژگون شده بود که جلوی اتومبیل را گرفته بود
[ترجمه گوگل]یک Hillman Imp، یک قفسه سقف، قوس یک قایق رانی از جلو، جلوتر از شیشه آن است

12. These actions cause the eye, beak and face to vanish beneath the shaggy white ruff.
[ترجمه ترگمان]این اعمال باعث می شود چشم، منقار و صورت از بین بروند و زیر یال سفید انبوه ناپدید شوند
[ترجمه گوگل]این اقدامات باعث ایجاد چشم، چنگک و چهره می شود که در زیر رفع سفیدی پوست پاره می شود

13. Their long slender beak also assists in capturing their prey.
[ترجمه ترگمان]منقار بلند و بلند آن ها نیز به ثبت طعمه کمک می کند
[ترجمه گوگل]باله بلند بلند و بلند خود نیز در گرفتن طعمه خود کمک می کند

14. And how did she eat spaghetti through a beak?
[ترجمه ترگمان]و اون چطور اسپاگتی رو با منقار می خورد؟
[ترجمه گوگل]و چطور اسپاگتی را از طریق کیک خورد؟

A woodpecker uses its beak like a drill.

دارکوب نوک خود را همچون مته به کار می‌برد.


an eagle's beak

منقار عقاب


پیشنهاد کاربران

نوک یک پرنده ، منقار

منقار، نوک

Peck


The hard part of a bird 's mouth

نوک منقار
مثلا مثل عقاب
( مثال )
the bird has got small beak.



منقار


کلمات دیگر: