کلمه جو
صفحه اصلی

delve


معنی : گودی، حفره، کاوش کردن، سوراخ کردن، حفر کردن
معانی دیگر : (در اصل) کندن (با بیل)، بیل زدن (زمین)، (دقیقا) بررسی کردن، کندو کاو کردن، پژوهیدن، حفرکردن زمین، سورا  کردن

انگلیسی به فارسی

حفرکردن (زمین)، سوراخ کردن، گودی، حفره، کاوش کردن


غرق شدن، گودی، حفره، سوراخ کردن، حفر کردن، کاوش کردن


انگلیسی به انگلیسی

• go down deep, explore; seek information
if you delve into a question or problem, you try to discover more information about it.
if you delve inside something such as a cupboard or bag, you search inside it.

دیکشنری تخصصی

[زمین شناسی] حفره سطحی گودال یا فرورفتگی سطحی.

مترادف و متضاد

dig into task, action


گودی (اسم)
hollow, groove, hole, bezel, valley, delve, dimple, dent, depth, dint, lacuna

حفره (اسم)
hollow, hole, grave, cell, ditch, trench, pit, cavern, delve, socket, cavity, fossa, fovea, gutter, sinus, lacuna, loculus, pothole

کاوش کردن (فعل)
probe, delve, pry, dig, forage, explore, prog

سوراخ کردن (فعل)
stick, puncture, bore, gimlet, delve, gore, jab, pierce, dig a hole, perforate, notch, thrust, broach, punch, cut a hole, stab, impale, peck a hole

حفر کردن (فعل)
excavate, grave, cave, delve, gull

Synonyms: burrow, dig, dredge, examine, excavate, explore, ferret out, go into, gouge out, inquire, investigate, jump into, leave no stone unturned, look into, probe, prospect, ransack, really get into, research, rummage, scoop out, search, seek, shovel, sift, spade, trowel, turn inside out, unearth


جملات نمونه

1. Newspapers often delve pruriently into people's private lives.
[ترجمه ترگمان]روزنامه ها اغلب pruriently را در زندگی خصوصی مردم کاوش می کنند
[ترجمه گوگل]روزنامه ها اغلب به زندگی خصوصی مردم غرق می شوند

2. We should not delve too deeply into this painful matter.
[ترجمه ترگمان]نباید عمیقا به این موضوع دردناک ادامه دهیم
[ترجمه گوگل]ما نباید بیش از حد عمیق به این موضوع دردناک بپردازیم

3. It's not always a good idea to delve too deeply into someone's past.
[ترجمه ترگمان]همیشه فکر خوبی نیست که عمیقا به گذشته یک نفر فکر کنی
[ترجمه گوگل]این همیشه یک ایده خوب نیست که عمیقا به گذشته ی کسی بچرخد

4. Again we must delve back in history to understand how we got to this position.
[ترجمه ترگمان]دوباره باید به تاریخ برگردیم تا بفهمیم چگونه به این موقعیت رسیده ایم
[ترجمه گوگل]مجددا ما باید در تاریخ بفهمیم که چگونه این موقعیت را بدست آوریم

5. No one was to be called upon to delve too deeply into his pocket, it was agreed.
[ترجمه امیرمهدی صفدری] پذیرفته شد که هیچکس برای عمیق تر گشتن جیب او نیاید.
[ترجمه ترگمان]قرار نبود کسی تماس بگیرد که عمیقا در جیبش فرو برود
[ترجمه گوگل]هیچکسی نباید فراخوانده شود که عمیقا در جیبش غرق شود، بلکه موافقت شد

6. We delve deeply into the psyche for memories of past experience and sensation to judge any work of art.
[ترجمه ترگمان]ما عمیقا در ذهن به خاطر خاطرات تجربه گذشته و احساس برای قضاوت درباره هر گونه اثر هنری کاوش می کنیم
[ترجمه گوگل]ما برای درک خاطرات تجربی و احساسی گذشته به کارهای هنری قضاوت می کنیم

7. But I think we must delve into the past for some link with what is happening here today.
[ترجمه ترگمان]اما من فکر می کنم ما باید در گذشته برای ارتباط با آنچه که در اینجا اتفاق می افتد کاوش کنیم
[ترجمه گوگل]اما من فکر می کنم که ما باید در گذشته با آنچه که امروز در اینجا اتفاق می افتد، به گذشته نزدیک شویم

8. Which is why people delve into the two system start-up files and edit commands out.
[ترجمه ترگمان]به همین دلیل است که افراد در دو فایل راه اندازی سیستم کاوش می کنند و دستورها را ویرایش می کنند
[ترجمه گوگل]به همین دلیل مردم به دو فایل راه اندازی سیستم وارد می شوند و دستورات را ویرایش می کنند

9. We shall need also to delve into the foundations of mathematics, and even to question the very nature of physical reality.
[ترجمه ترگمان]ما همچنین نیاز خواهیم داشت تا مبانی ریاضی را کاوش کنیم و حتی ماهیت واقعیت فیزیکی را زیر سوال ببریم
[ترجمه گوگل]ما همچنین باید به پایه های ریاضیات برویم و حتی به ماهیت واقعیت فیزیکی نیز بپردازیم

10. To delve into interface design further, consider video on-demand.
[ترجمه ترگمان]برای کاوش بیشتر در طراحی رابط، ویدئو را مورد نیاز در نظر بگیرید
[ترجمه گوگل]برای تحقق بخشیدن به طراحی رابط بیشتر، ویدیو را بر اساس تقاضا مطرح کنید

11. This man would want to know everything, would delve and dig, and not be satisfied with surface explanations.
[ترجمه ترگمان]این مرد می خواست همه چیز را بداند، کاوش کند و کاوش کند، و از توضیحات سطحی راضی نباشد
[ترجمه گوگل]این مرد می خواهد همه چیز را بداند، غرق و حفاری کند و از توضیحات سطحی راضی نباشد

12. Recommended to anyone keen to delve beneath the stock images of this troubled but beautiful country.
[ترجمه ترگمان]برای کسانی که مشتاق کاوش در زیر تصاویر این کشور مشکل دار اما زیبا بودند، به نظر می رسید
[ترجمه گوگل]توصیه می شود به هر کسی که علاقمند به تحسین در زیر تصاویر موجود در این کشور مشکل اما زیبا است

13. To build a good salt delve gas storage reservoir, sonar measuring technique is introduced.
[ترجمه ترگمان]برای ساخت یک مخزن ذخیره سازی گاز خوب، روش اندازه گیری ردیاب صوتی معرفی می شود
[ترجمه گوگل]برای ساخت یک مخزن ذخیره سازی گاز نمک خوب، روش اندازه گیری سونار معرفی شده است

14. We need to delve more deeply into these questions.
[ترجمه ترگمان]ما باید عمیقا در این سوالات تحقیق کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید در این سؤال عمیق تر بحث کنیم

when Adam delved and Eve spun / who was then the gentleman?

وقتی که حضرت آدم بیل می‌زد و حوا نخ می‌ریسید چه کسی اربابی می‌کرد؟


To find the answer, he delved into many books.

برای یافتن پاسخ کتب زیادی را بررسی کرد.


The deeper he delved into the Creation, the more confused he became.

هرچه بیشتر درباره‌ی خلقت پژوهش کرد، سردرگم‌تر شد.


پیشنهاد کاربران

عمیق تر ( به بحث پرداختن )

کاوش کردن، در دل چیزی فرو رفتن، غرق چیزی شدن، کند و کاو کردن

تو بحر چیزی رفتن
کندوکاش کردن . . . . .

I was confused and delved into my own research on the matter
منع گیج شدم و به بررسی عمیق تر توسط تحقیقات خودم در موضوع پرداختم.

[https://en. oxforddictionaries. com/definition/delve منبع]


investigate


کلمات دیگر: