• baby that is born before it reaches the full term of development, baby born before its time
premature baby
انگلیسی به انگلیسی
جملات نمونه
1. Nowadays a premature baby has a very good chance of survival.
[ترجمه ترگمان]امروزه کودک زودرس شانس بسیار خوبی برای زنده ماندن دارد
[ترجمه گوگل]امروزه یک نوزاد نارس دارای شانس بسیار خوبی برای زنده ماندن است
[ترجمه گوگل]امروزه یک نوزاد نارس دارای شانس بسیار خوبی برای زنده ماندن است
2. Premature babies are more likely to suffer from breathing difficulties in childhood.
[ترجمه ترگمان]به احتمال زیاد نوزادان از مشکلات تنفسی در کودکی رنج می برند
[ترجمه گوگل]نوزادان نارس به احتمال زیاد از مشکلات تنفسی در دوران کودکی رنج می برند
[ترجمه گوگل]نوزادان نارس به احتمال زیاد از مشکلات تنفسی در دوران کودکی رنج می برند
3. The premature baby is doing well.
[ترجمه ترگمان]کودک زود هنگام کارش را خوب انجام می دهد
[ترجمه گوگل]نوزاد نارس خوب است
[ترجمه گوگل]نوزاد نارس خوب است
4. Premature babies have to be fed intravenously.
[ترجمه ترگمان]نوزادان زودرس باید به صورت داخل وریدی تغذیه شوند
[ترجمه گوگل]نوزادان نارس باید به صورت داخل وریدی تغذیه شوند
[ترجمه گوگل]نوزادان نارس باید به صورت داخل وریدی تغذیه شوند
5. I'd seen premature babies but never a baby that small.
[ترجمه ترگمان]من بچه زودرس دیده بودم، اما هیچ وقت بچه این قدر کوچک نبودم
[ترجمه گوگل]من نوزادان نارس را دیدم اما هرگز نوزاد کوچک نبود
[ترجمه گوگل]من نوزادان نارس را دیدم اما هرگز نوزاد کوچک نبود
6. Linda is a doctor in a ward for premature babies.
[ترجمه ترگمان]لیندا یک پزشک در یک بخش برای کودکان نارس است
[ترجمه گوگل]لیندا دکتر در بخش نوزادان نارس است
[ترجمه گوگل]لیندا دکتر در بخش نوزادان نارس است
7. Premature babies have a hard time even under the best of circumstances.
[ترجمه ترگمان]بچه های Premature حتی در بهترین شرایط، اوقات سختی را دارند
[ترجمه گوگل]نوزادان نارس حتی در بهترین شرایط حتی زمان سختی هم دارند
[ترجمه گوگل]نوزادان نارس حتی در بهترین شرایط حتی زمان سختی هم دارند
8. This equipment will prove useful in testing premature babies who we suspect might have hearing problems.
[ترجمه ترگمان]این تجهیزات در آزمایش کودکان زود هنگام که به ما مظنون هستند ممکن است مشکلاتی داشته باشند، مفید خواهد بود
[ترجمه گوگل]این تجهیزات در آزمایش نوزادان نارس که معتقدند ممکن است مشکلات شنوایی داشته باشند مفید خواهد بود
[ترجمه گوگل]این تجهیزات در آزمایش نوزادان نارس که معتقدند ممکن است مشکلات شنوایی داشته باشند مفید خواهد بود
9. They ignore the minor expense of health care for pregnant women, but pay the massive expenses of premature babies.
[ترجمه ترگمان]آن ها هزینه جزئی مراقبت بهداشتی برای زنان باردار را نادیده می گیرند، اما هزینه های سنگین نوزادان زودرس را می پردازند
[ترجمه گوگل]آنها هزینه جزئی مراقبت های بهداشتی برای زنان باردار را نادیده می گیرند، اما هزینه های عظیم نوزادان نارس را پرداخت می کنند
[ترجمه گوگل]آنها هزینه جزئی مراقبت های بهداشتی برای زنان باردار را نادیده می گیرند، اما هزینه های عظیم نوزادان نارس را پرداخت می کنند
10. Premature babies, in need of oxygen, were given unlimited amounts.
[ترجمه ترگمان]نوزادان پیش از موعد، در نیاز به اکسیژن، مقادیر نامحدودی داده شدند
[ترجمه گوگل]نوزادان نارس، نیاز به اکسیژن، به مقدار نامحدود داده می شوند
[ترجمه گوگل]نوزادان نارس، نیاز به اکسیژن، به مقدار نامحدود داده می شوند
11. This result might indicate that the body clock is slow to mature in premature babies.
[ترجمه ترگمان]این نتیجه ممکن است نشان دهد که ساعت بدن به کندی در حال رشد در کودکان نارس است
[ترجمه گوگل]این نتیجه ممکن است نشان دهد که ساعت بدن در نوزادان نارس بسیار دشوار است
[ترجمه گوگل]این نتیجه ممکن است نشان دهد که ساعت بدن در نوزادان نارس بسیار دشوار است
12. They are being kept in incubators, normally used for premature babies.
[ترجمه ترگمان]آن ها در incubators نگهداری می شوند که معمولا برای نوزادان زودرس مورد استفاده قرار می گیرند
[ترجمه گوگل]آنها در انکوباتور نگهداری می شوند، که معمولا برای نوزادان نارس استفاده می شود
[ترجمه گوگل]آنها در انکوباتور نگهداری می شوند، که معمولا برای نوزادان نارس استفاده می شود
13. Tommy's Campaign supports research into helping premature babies.
[ترجمه ترگمان]کمپین تامی برای کمک به کودکان نارس از تحقیقات حمایت می کند
[ترجمه گوگل]کمپین تامی از تحقیقات در زمینه کمک به نوزادان نارس حمایت می کند
[ترجمه گوگل]کمپین تامی از تحقیقات در زمینه کمک به نوزادان نارس حمایت می کند
14. Conductors visit premature baby units and decide which children to accept.
[ترجمه ترگمان]Conductors از واحدهای نوزاد زود هنگام بازدید می کنند و تصمیم می گیرند کدام یک از آن ها را بپذیرند
[ترجمه گوگل]هادی ها از واحدهای نوزاد نارس دیدن می کنند و تصمیم می گیرند کدام بچه ها را بپذیرند
[ترجمه گوگل]هادی ها از واحدهای نوزاد نارس دیدن می کنند و تصمیم می گیرند کدام بچه ها را بپذیرند
15. It's hard work but she copes Voice over Saving premature babies has its costs.
[ترجمه ترگمان]این کار سخت است اما او برای نجات نوزادان زودرس به تنهایی هزینه خود را تامین می کند
[ترجمه گوگل]این کار سخت است، اما او با صدای بلند می پردازد صرفه جویی در نوزادان نارس دارای هزینه های آن است
[ترجمه گوگل]این کار سخت است، اما او با صدای بلند می پردازد صرفه جویی در نوزادان نارس دارای هزینه های آن است
کلمات دیگر: