کنار رفتن، کنارتر نشستن، دفتی زدن
move over
کنار رفتن، کنارتر نشستن، دفتی زدن
انگلیسی به فارسی
حرکت کن
انگلیسی به انگلیسی
• move to the other side in order to make room
جملات نمونه
1. There's room for three if you move over.
[ترجمه ترگمان]اگر از اینجا نقل مکان کنی، سه تا اتاق برای سه نفر هست
[ترجمه گوگل]در صورت حرکت بیش از سه اتاق وجود دارد
[ترجمه گوگل]در صورت حرکت بیش از سه اتاق وجود دارد
2. Will you please move over and let this old woman sit down?
[ترجمه ترگمان]میشه لطفا بری اونجا و بذاری این پیرزن بشینی؟
[ترجمه گوگل]خواهش می کنم که حرکت کنی و این زن پیر نشستی
[ترجمه گوگل]خواهش می کنم که حرکت کنی و این زن پیر نشستی
3. Move over a little, so I can get in.
[ترجمه ترگمان]یکم تکون بخور تا بتونم بیام تو
[ترجمه گوگل]کمی حرکت کنید، بنابراین می توانم وارد شوم
[ترجمه گوگل]کمی حرکت کنید، بنابراین می توانم وارد شوم
4. Move over, Armani, there's a new designer taking the fashion scene by storm.
[ترجمه ترگمان]آرمانی که طراح جدیدی است که با طوفان وارد صحنه مد می شود
[ترجمه گوگل]حرکت، Armani، یک طراح جدید که طوفان را به صحنه مد تبدیل می کند
[ترجمه گوگل]حرکت، Armani، یک طراح جدید که طوفان را به صحنه مد تبدیل می کند
5. Move over - you're squashing me.
[ترجمه ترگمان]برو کنار - تو منو له کردی
[ترجمه گوگل]حرکت می کند - من تو را می کشم
[ترجمه گوگل]حرکت می کند - من تو را می کشم
6. Would you move over, so I can sit next to you.
[ترجمه ترگمان]میشه بری اونجا تا من بتونم کنارت بشینم
[ترجمه گوگل]آیا شما حرکت می کنید، بنابراین می توانم در کنار شما بنشینم
[ترجمه گوگل]آیا شما حرکت می کنید، بنابراین می توانم در کنار شما بنشینم
7. Move over and let me drive.
[ترجمه ترگمان] برو کنار و بذار من رانندگی کنم
[ترجمه گوگل]حرکت کن و بگذار من رانندگی کنم
[ترجمه گوگل]حرکت کن و بگذار من رانندگی کنم
8. Move over so I can get into bed.
[ترجمه ترگمان] برو کنار تا من بتونم برم بخوابم
[ترجمه گوگل]حرکت به طوری که من می توانم به تخت می روم
[ترجمه گوگل]حرکت به طوری که من می توانم به تخت می روم
9. To move over long distances the dredger has to be towed by a tug.
[ترجمه ترگمان]برای حرکت در مسافت های دور، dredger باید توسط یک یدک کش کشیده شود
[ترجمه گوگل]برای حرکت در فواصل طولانی، بولدوزر باید توسط یک بکسل بچرخد
[ترجمه گوگل]برای حرکت در فواصل طولانی، بولدوزر باید توسط یک بکسل بچرخد
10. Budapest Week will move over the river to the red-light district in Budapest, where Duna's headquarters are situated.
[ترجمه ترگمان]هفته بوداپست در شهر بوداپست، جایی که مقر Duna در آن قرار دارد، از رودخانه عبور خواهد کرد
[ترجمه گوگل]هفته بوداپست بر روی رودخانه به ناحیه قرمز نور در بوداپست حرکت خواهد کرد که مقر دونا قرار دارد
[ترجمه گوگل]هفته بوداپست بر روی رودخانه به ناحیه قرمز نور در بوداپست حرکت خواهد کرد که مقر دونا قرار دارد
11. Chariots can not move over obstacles or difficult terrain except to cross a river at a bridge or ford.
[ترجمه ترگمان]Chariots نمی توانند بر فراز موانع یا زمین سخت حرکت کنند، به جز عبور از یک رودخانه در یک پل یا فورد
[ترجمه گوگل]ارابهها نمیتوانند بیش از موانع یا زمینهای دشوار حرکت کنند به جز برای عبور از یک رودخانه در یک پل یا فورد
[ترجمه گوگل]ارابهها نمیتوانند بیش از موانع یا زمینهای دشوار حرکت کنند به جز برای عبور از یک رودخانه در یک پل یا فورد
12. Maybe I should move over to the left a little or to the right.
[ترجمه ترگمان]شاید باید به سمت چپ یا راست حرکت کنم
[ترجمه گوگل]شاید من باید کمی به سمت چپ یا به سمت راست حرکت کنم
[ترجمه گوگل]شاید من باید کمی به سمت چپ یا به سمت راست حرکت کنم
13. Move over, aggressive panhandlers and dope dealers.
[ترجمه ترگمان] برو کنار، panhandlers و دلال های مواد مخدر
[ترجمه گوگل]حرکت، پرورش دهندگان تهاجمی و فروشندگان مواد مخدر
[ترجمه گوگل]حرکت، پرورش دهندگان تهاجمی و فروشندگان مواد مخدر
14. Move over a bit, I'm falling out of bed.
[ترجمه ترگمان]از تخت پایین می افتم
[ترجمه گوگل]بیش از حد حرکت می کنم، من از تخت افتاده ام
[ترجمه گوگل]بیش از حد حرکت می کنم، من از تخت افتاده ام
15. Ranieri and Mortara asked Stone to reconsider his move over the weekend.
[ترجمه ترگمان]رانییری و \"Mortara\" از استون برای تجدید نظر در مورد حرکت خود در آخر هفته سوال کردند
[ترجمه گوگل]Ranieri و Mortara از سنگ خواسته است تا حرکت خود را در آخر هفته بازبینی کند
[ترجمه گوگل]Ranieri و Mortara از سنگ خواسته است تا حرکت خود را در آخر هفته بازبینی کند
پیشنهاد کاربران
جابجا شدن با هدف جا دادن به کسی دیگر
کلمات دیگر: