پیش ساخته شده، قبلا بشکل در اوردن، قبلا تشکیل دادن، قبلا تصمیم گرفتن، قبلا شکل چیزی را معین کردن
preformed
انگلیسی به فارسی
انگلیسی به انگلیسی
• shaped in advance, molded ahead of time; created in advance, produced beforehand
پیشنهاد کاربران
پیش ساخته
از قبل تشکیل شده
از قبل تشکیل شده
اجرا شدن
کلمات دیگر: