کلمه جو
صفحه اصلی

turnover tax

انگلیسی به انگلیسی

• tax imposed on the business turnover of a factory

جملات نمونه

1. High customs tariffs and turnover taxes were introduced to prevent a large-scale inflow of consumer goods.
[ترجمه ترگمان]تعرفه های گمرکی بالا و مالیات های جابجایی بار به منظور جلوگیری از جریان ورودی بزرگ کالاهای مصرفی معرفی شدند
[ترجمه گوگل]تعرفه های گمرکی بالا و مالیات بر ارزش افزوده به منظور جلوگیری از ورود کالاهای مصرفی در مقیاس وسیع وارد شده است

2. In the turnover tax system, what's the relationship between the Business Tax, the Value-added Tax and the Consumption Tax ?
[ترجمه ترگمان]در سیستم مالیات جابجایی، رابطه بین مالیات کسب وکار، مالیات بر ارزش افزوده و مالیات مصرف چیست؟
[ترجمه گوگل]در سیستم مالیات بر ارزش افزوده، رابطه بین مالیات تجارتی، مالیات بر ارزش افزوده و مالیات بر مصرف چیست؟

3. The company finally paid the turnover tax in arrears.
[ترجمه ترگمان]این شرکت در نهایت به پرداخت مالیات و پرداخت دیون معوقه پرداخت
[ترجمه گوگل]این شرکت در نهایت پرداخت مالیات بر درآمد را از دست داد

4. We need to pay export tax and turnover tax.
[ترجمه ترگمان]ما باید مالیات صادرات و مالیات جابجایی پرداخت کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید مالیات صادراتی و مالیات بر ارزش افزوده را پرداخت کنیم

5. I'm clear as to why you call it turnover tax.
[ترجمه ترگمان]واضح است که چرا این موضوع را مالیات می گذارید
[ترجمه گوگل]من روشن می کنم که چرا شما آن را مالیات بر ارزش گذاری نامیده اید

6. Turnover tax becomes basic tax just according to the present Chinese condition.
[ترجمه ترگمان]مالیات بر پایه مالیات بر طبق شرایط کنونی چین، مالیات اصلی می شود
[ترجمه گوگل]مالیات بر مبنای مالیات بر اساس شرایط فعلی چینی است

7. It concludes the government should only levy turnover tax in the stage of trust establishment in China.
[ترجمه ترگمان]این گزارش به این نتیجه می رسد که دولت باید تنها در مرحله ایجاد اعتماد در چین، مالیات پرداخت کند
[ترجمه گوگل]این نتیجه گیری می کند که دولت فقط باید مالیات بر ارزش افزوده را در مرحله اعتماد در چین تنظیم کند

8. Turnover tax refers to a tax on the gross revenue of a business, while a VAT refers to a tax levied on the difference between a commodity's price before taxes and its cost of production.
[ترجمه ترگمان]مالیات بر ارزش افزوده به مالیات بر درآمد ناخالص یک تجارت اشاره دارد، در حالی که مالیات بر ارزش افزوده به وضع مالیات بر تفاوت بین قیمت کالا قبل از مالیات و هزینه تولید اشاره دارد
[ترجمه گوگل]مالیات بر مبنای یک مالیات بر درآمد ناخالص یک کسب و کار است، در حالی که یک مالیات بر ارزش افزوده، اشاره به مالیات مربوط به تفاوت بین قیمت کالای قبل از مالیات و هزینه تولید آن است

9. The reform aims to incrementally replace turnover tax with a VAT in all sectors nationwide, it said.
[ترجمه ترگمان]او گفت که هدف از این اصلاحات، افزایش تدریجی مالیات و مالیات بر ارزش افزوده در همه بخش های کشور است
[ترجمه گوگل]این اصلاحات به دنبال افزایش مالیات بر ارزش افزوده با مالیات بر ارزش افزوده در تمام بخش ها در سراسر کشور است

10. There exist primarily the problems such as turnover tax overweight, income tax confusion, property tax loss, and behavior tax dislocation in China.
[ترجمه ترگمان]در وهله اول مشکلاتی از قبیل گردش مالی مالیات، اغتشاش در مالیات بر درآمد، از دست دادن مالیات بر املاک، و جابجایی مالیات بر رفتار در چین وجود دارد
[ترجمه گوگل]در ابتدا مشکلات وجود دارد مانند اضافه وزن مالیات بر درآمد، سردرگمی مالیات بر درآمد، از دست دادن مالیات بر دارایی و جابه جایی مالیات در چین

11. Both income tax and turnover tax are involved in asset transfer of enterprises.
[ترجمه ترگمان]هر دو مالیات بر درآمد و مالیات جابجایی در انتقال دارایی شرکت ها دخیل هستند
[ترجمه گوگل]هر دو مالیات بر درآمد و مالیات بر درآمد در انتقال دارایی شرکت دخیل هستند

12. It would also lure small investors into privatisation issues by exempting small share deals from the stockmarket turnover tax.
[ترجمه ترگمان]این لایحه همچنین سرمایه گذاران کوچک را با معافیت از معاملات سهام کوچک از مالیات جابجایی کالا، به مسائل خصوصی سازی جذب خواهد کرد
[ترجمه گوگل]این نیز سرمایه گذاران کوچک را به مسائل خصوصی تبدیل می کند، با معافیت معاملات سهام کوچک از مالیات بر ارزش افزوده بازار سهام

13. After a near bubble last year, the Beijing real estate market was decidedly cool at the beginning of the New Year – partly due to the expiration of a turnover tax exception.
[ترجمه ترگمان]پس از یک حباب نزدیک در سال گذشته، بازار املاک و مستغلات پکن در ابتدای سال نو بسیار خنک بود - تا حدودی به دلیل انقضای یک استثنا مالیات از مالیات
[ترجمه گوگل]در سال گذشته، پس از یک حباب نزدیک، بازار املاک و مستغلات پکن در ابتدای سال نو به طور کامل خنک بود - بخشی از انقضای یک استثناء مالیات بر ارزش افزوده


کلمات دیگر: