اتومبیل رانی، ماشین سواری
motoring
اتومبیل رانی، ماشین سواری
انگلیسی به فارسی
اتومبیل رانی،ماشین سواری
موتورسیکلت، اتومبیل راندن
انگلیسی به انگلیسی
• motoring means relating to cars and to driving.
جملات نمونه
1. They spent a pleasant afternoon motoring through the countryside.
[ترجمه ترگمان]بعد از ظهر خوشی را در حومه شهر می گذراندند
[ترجمه گوگل]آنها بعد از ظهر لذت بخش از طریق حومه را صرف کردند
[ترجمه گوگل]آنها بعد از ظهر لذت بخش از طریق حومه را صرف کردند
2. Motoring organizations are urging drivers not to travel by road if possible.
[ترجمه ترگمان]سازمان های motoring رانندگان را بر آن می دارند تا در صورت امکان از جاده عبور نکنند
[ترجمه گوگل]سازمان های اتومبیل سازی از رانندگان خواستند تا در صورت امکان با جاده سفر نکنند
[ترجمه گوگل]سازمان های اتومبیل سازی از رانندگان خواستند تا در صورت امکان با جاده سفر نکنند
3. I was just motoring along, minding my own business, when suddenly I was stopped by the police.
[ترجمه ترگمان]من فقط داشتم رانندگی می کردم و به کار خودم فکر می کردم، که ناگهان در کنار پلیس ایستادم
[ترجمه گوگل]من در حال حرکت بودم، به نظر من کسب و کار من، زمانی که ناگهان من توسط پلیس متوقف شد
[ترجمه گوگل]من در حال حرکت بودم، به نظر من کسب و کار من، زمانی که ناگهان من توسط پلیس متوقف شد
4. They're planning a motoring holiday to France this year.
[ترجمه ترگمان]آن ها در حال برنامه ریزی برای سفر به فرانسه در سال جاری هستند
[ترجمه گوگل]آنها در سال جاری برنامه تعطیلات سفر به فرانسه دارند
[ترجمه گوگل]آنها در سال جاری برنامه تعطیلات سفر به فرانسه دارند
5. Bertie is motoring down from London.
[ترجمه ترگمان]برتی is از لندن است
[ترجمه گوگل]Bertie از لندن رانندگی می کند
[ترجمه گوگل]Bertie از لندن رانندگی می کند
6. He was found guilty of 14 motoring offences .
[ترجمه ترگمان]او در ۱۴ جرم motoring مجرم شناخته شد
[ترجمه گوگل]او مجرم شناخته شده بود
[ترجمه گوگل]او مجرم شناخته شده بود
7. Police and motoring organizations urged drivers to keep their speed down.
[ترجمه ترگمان]پلیس و سازمان های motoring رانندگان را بر آن داشتند تا سرعت خود را کاهش دهند
[ترجمه گوگل]سازمان های پلیس و موتوری از رانندگان خواستند سرعت خود را حفظ کنند
[ترجمه گوگل]سازمان های پلیس و موتوری از رانندگان خواستند سرعت خود را حفظ کنند
8. Heavy fines were levied on motoring offenders.
[ترجمه ترگمان]جریمه های سنگین برای offenders motoring وضع شدند
[ترجمه گوگل]جریمه های شدید در مورد جرایم اتومبیل جبران شد
[ترجمه گوگل]جریمه های شدید در مورد جرایم اتومبیل جبران شد
9. Police and motoring organizations said the roads were slightly busier than normal.
[ترجمه ترگمان]پلیس و سازمان های motoring گفتند که جاده ها اندکی شلوغ تر از حالت عادی هستند
[ترجمه گوگل]سازمان های پلیس و موتوری گفتند که جاده ها کمی شلوغ تر از حد معمول بودند
[ترجمه گوگل]سازمان های پلیس و موتوری گفتند که جاده ها کمی شلوغ تر از حد معمول بودند
10. What was it that sparked your interest in motoring?
[ترجمه ترگمان]آن چه بود که علاقه شما را به motoring جلب کرد؟
[ترجمه گوگل]چه چیزی باعث علاقه شما به موتور شد؟
[ترجمه گوگل]چه چیزی باعث علاقه شما به موتور شد؟
11. With MotorOptions you can create your own motoring package.
[ترجمه ترگمان]با MotorOptions می توانید بسته motoring خود را تهیه کنید
[ترجمه گوگل]با MotorOptions شما می توانید بسته بندی موتور خود را ایجاد کنید
[ترجمه گوگل]با MotorOptions شما می توانید بسته بندی موتور خود را ایجاد کنید
12. I happen to be embarking on a motoring trip during the course of which I hope to see many splendid views.
[ترجمه ترگمان]اتفاقا سفر motoring را که در طی آن امیدوارم مناظر باشکوهی را تماشا کنم شروع کنم
[ترجمه گوگل]در طول دوره ای که من امیدوارم دیدگاه های بسیاری را به نمایش بگذارد، اتفاق می افتد که در سفر موتور سفر می کنم
[ترجمه گوگل]در طول دوره ای که من امیدوارم دیدگاه های بسیاری را به نمایش بگذارد، اتفاق می افتد که در سفر موتور سفر می کنم
13. Motoring groups were pleased, but the cuts failed to appease hardline fuel campaigners[Sentence dictionary], and infuriated the green lobby.
[ترجمه ترگمان]گروه های motoring خشنود بودند، اما کاهش آن ها برای آرام کردن مبارزان سرسخت سوخت [ فرهنگ لغت حکم ] و خشم لابی سبز ناکام ماند
[ترجمه گوگل]گروه های خودروساز خوشحال بودند، اما این کاهش ها باعث نگرانی از مبارزان سوخت سخت شد [Dictionary dictionary] و لابی سبز را لرزاند
[ترجمه گوگل]گروه های خودروساز خوشحال بودند، اما این کاهش ها باعث نگرانی از مبارزان سوخت سخت شد [Dictionary dictionary] و لابی سبز را لرزاند
14. Unlike the familiar blood alcohol tests in motoring cases, urinalysis does not demonstrate that the employee is impaired by drugs.
[ترجمه ترگمان]برخلاف تست های تشخیص الکل موجود در موارد motoring، urinalysis نشان نمی دهد که کارمند دچار مشکل مواد مخدر شده باشد
[ترجمه گوگل]بر خلاف آزمایش خون الکل خون آشام در موارد موتور، ادرار نشان می دهد که کارمند با مواد مخدر اختلال ایجاد می کند
[ترجمه گوگل]بر خلاف آزمایش خون الکل خون آشام در موارد موتور، ادرار نشان می دهد که کارمند با مواد مخدر اختلال ایجاد می کند
15. Instead he admitted lesser motoring offences including drink-driving, failing to give a breath test and not stopping after an accident.
[ترجمه ترگمان]در عوض او به تخلفات کمتری از جمله رانندگی در رانندگی اعتراف کرد، از جمله رانندگی نوشیدن، شکست دادن یک تست تنفس و توقف بعد از یک تصادف
[ترجمه گوگل]در عوض، او مجازات های کوچکتر موتور را از جمله رانندگی با رانندگی، عدم انجام یک آزمایش تنفس و توقف پس از حادثه پذیرفت
[ترجمه گوگل]در عوض، او مجازات های کوچکتر موتور را از جمله رانندگی با رانندگی، عدم انجام یک آزمایش تنفس و توقف پس از حادثه پذیرفت
پیشنهاد کاربران
motoring ( حملونقل هوایی )
واژه مصوب: خاموشچرخانی
تعریف: چرخاندن موتور توربینی با راهانداز ( starter ) ، بدون استفاده از سامانۀ جرقه و سوخت و روشن شدن موتور
واژه مصوب: خاموشچرخانی
تعریف: چرخاندن موتور توربینی با راهانداز ( starter ) ، بدون استفاده از سامانۀ جرقه و سوخت و روشن شدن موتور
کلمات دیگر: