کلمه جو
صفحه اصلی

smallholder


(کشاورزی) خرده مالک

انگلیسی به فارسی

(کشاورزی) خرده مالک


صاحب کوچک


انگلیسی به انگلیسی

• one who owns or rents a smallholding (british)
a smallholder is someone who has a smallholding.

جملات نمونه

1. Much as you might like to, no smallholder can escape the clerical and book-keeping side of the business.
[ترجمه ترگمان]همانطور که ممکن است دوست داشته باشید، هیچ smallholder نمی تواند از مدیریت روحانی و دفتر کار خود فرار کند
[ترجمه گوگل]همانطور که شما ممکن است دوست داشته باشید، هیچ مالک کوچک نمی تواند از طرف روحانی و حسابداری کسب و کار فرار کند

2. In the countryside of North Armagh the smallholder was dominant and most of the smallholders were handloom weavers.
[ترجمه ترگمان]در حومه of شمالی، smallholder غالب بود و بسیاری از زمین داران خرد handloom weavers بودند
[ترجمه گوگل]در حومه شمال ارمغه مالکیت غالب بود و بیشتر صاحبان خردهفروشان دستبندهای دستی داشتند

3. As a commercial smallholder you will relate all your enterprises to the market, which assumes a dominant influence over your choice.
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک تاجر تجاری، شما همه شرکت های خود را به بازار مرتبط خواهید کرد، که بر انتخاب شما تاثیر غالب دارد
[ترجمه گوگل]به عنوان یک خرده فروش تجاری، شما تمام شرکت های خود را به بازار متصل می کنید که نفوذ غالب بر انتخاب شما را در بر می گیرد

4. Smallholder agriculture has led to the concentration of people being three times that that would support shifting cultivation in some areas.
[ترجمه ترگمان]کشاورزی Smallholder منجر به تمرکز مردم در سه بار شده است که از کاشت کاشت در برخی مناطق حمایت خواهند کرد
[ترجمه گوگل]کشاورزی کم اهمیت منجر به تمرکز مردم سه برابر شده است که از تعدیل کشت در بعضی مناطق پشتیبانی می کند

5. For the smallholder kale is a rather laborious crop to feed.
[ترجمه ترگمان]برای کلم smallholder یک محصول نسبتا پر زحمت برای تغذیه است
[ترجمه گوگل]برای کلم بروکلی یک محصول نسبتا سخت برای تغذیه است

6. Possibly the most variable factor is you, the smallholder.
[ترجمه ترگمان]شاید the عامل شما باشد، smallholder
[ترجمه گوگل]احتمالا عامل متغیر شما، مالکان است

7. An unskilled smallholder is likely to lurch from crisis to crisis.
[ترجمه ترگمان]یک smallholder غیر ماهر به احتمال زیاد دچار بحران به بحران می شود
[ترجمه گوگل]احتمال دارد که یک صاحب سرنشین غیر متشکل از بحران تا بحران بیفتد

8. This could be a godsend to the smallholder, especially on poor, cold land.
[ترجمه ترگمان]این می توانست a برای the، به خصوص روی زمین سرد و سرد باشد
[ترجمه گوگل]این می تواند خرسندانه به صاحب مال، به ویژه در زمین های فقیر و سرما، باشد

9. Once, he will to the smallholder of nancy abandon, see she smokes desperately with self - restrained pipe.
[ترجمه ترگمان]یک بار به کناره smallholder of خواهد رفت، می بینید که او نا امیدانه با لوله خود مهار سیگار می کشد
[ترجمه گوگل]یک بار، او را به کوچک مالباخته نانسی رها می کند، ببیند او به شدت با لوله های خود محاصره می کند

10. This network is applying participatory approaches to improve smallholder crop-livestock systems for poor farmers in the Sichuan and Yunnan Provinces, among others.
[ترجمه ترگمان]این شبکه در حال استفاده از رویکردهای مشارکتی برای بهبود سیستم های smallholder - دامی برای کشاورزان فقیر در استان سیچوان چین و Yunnan در میان دیگران است
[ترجمه گوگل]این شبکه با استفاده از رویکردهای مشارکتی برای بهبود سیستم های دامداری مزرعه دار برای کشاورزان فقیر در استان های سیچوان و یوننان، از جمله دیگران است

11. Smallholder farmers, for example, also use the cut stems of poplar for cultivating mushrooms in their greenhouses.
[ترجمه ترگمان]برای مثال، Smallholder کشاورز از ساقه های بریده شده of برای کاشت قارچ در گلخانه ها استفاده می کنند
[ترجمه گوگل]برای مثال، کشاورزان کوچک نیز از ساقه های قطع شده صنوبر برای کشت قارچ ها در گلخانه خود استفاده می کنند

12. Mixed farming is the main system for smallholder farmers in many developing countries.
[ترجمه ترگمان]کشاورزی ترکیبی سیستم اصلی کشاورزان خرده پا در بسیاری از کشورهای در حال توسعه است
[ترجمه گوگل]کشاورزی ترکیبی سیستم اصلی برای کشاورزان کوچک در بسیاری از کشورهای در حال توسعه است

13. Hooligan rascal consciousness, has centuries-old sparkplug generational feudal smallholder economic base, has vasty colony base and long thought base, and that reflect auctorial intention.
[ترجمه ترگمان]در حال حاضر به عنوان یک بنیاد اقتصادی smallholder نسل قدیم sparkplug، پایه کلنی vasty و base تفکر طولانی دارد و این تفکر منعکس کننده قصد auctorial است
[ترجمه گوگل]هوشیار وحشیانه گریخته است، دارای پایه های اقتصادی چند ساله فئودالی چند ساله اسپارکپولو است که دارای پایه کلنی و پایه اندیشه ای طولانی است و این قصد را نشان می دهد

14. We must work with smallholder farmers to create an ecological approach to boosting production and conserving resources.
[ترجمه ترگمان]ما باید با کشاورزان خرده پا کار کنیم تا یک روش اکولوژیکی برای افزایش تولید و حفظ منابع ایجاد کنیم
[ترجمه گوگل]ما باید با کشاورزان کوچک کار کنیم تا رویکرد اکولوژیکی را برای افزایش تولید و حفظ منابع، ایجاد کنیم

15. However, smallholder and its economy and consciousness are a fetters and handcuffs to current society modernization.
[ترجمه ترگمان]با این حال، smallholder و اقتصاد و آگاهی آن، زنجیره ای و دست بند به مدرن سازی جامعه کنونی هستند
[ترجمه گوگل]با این حال، صاحب مالک و اقتصاد و آگاهی آن ها از جنبه های مدرنیزه کردن جامعه است

پیشنهاد کاربران

خرده مالک

خرده پا

independent smallholders
خرده مالکان مستقل


کلمات دیگر: