ساعات اول صبح (از نیمه شب تا حدود پنج بامداد)، پگاه، ساعات عبادت صبحگاهی، سحرگاهان
small hours
ساعات اول صبح (از نیمه شب تا حدود پنج بامداد)، پگاه، ساعات عبادت صبحگاهی، سحرگاهان
انگلیسی به فارسی
ساعات عبادت صبحگاهی، سحرگاهان
ساعتهای کوچک، ساعات عبادت صبحگاهی
انگلیسی به انگلیسی
اسم جمع ( plural noun )
• : تعریف: the early morning hours after midnight.
• late hours of the nigh, very early hours of the morning
مترادف و متضاد
earliest hours of day
Synonyms: midnight hours, wee hours, wee small hours
جملات نمونه
1. They were arrested in the small hours of Saturday morning.
[ترجمه ترگمان]آن ها در ساعات کوتاهی صبح روز شنبه دستگیر شدند
[ترجمه گوگل]آنها در ساعتهای کوچک شنبه صبح دستگیر شدند
[ترجمه گوگل]آنها در ساعتهای کوچک شنبه صبح دستگیر شدند
2. She works into the small hours.
[ترجمه ترگمان]او در ساعات کوتاهی کار می کند
[ترجمه گوگل]او به ساعت های کوچک کار می کند
[ترجمه گوگل]او به ساعت های کوچک کار می کند
3. She was up until the small hours of the morning trying to finish her essay.
[ترجمه ترگمان]او تا ساعات اولیه صبح بیدار بود و سعی می کرد مقاله خود را تمام کند
[ترجمه گوگل]او تا ساعت های کوچک صبح تلاش برای پایان دادن به مقاله خود را انجام داد
[ترجمه گوگل]او تا ساعت های کوچک صبح تلاش برای پایان دادن به مقاله خود را انجام داد
4. We worked well into the small hours.
[ترجمه ترگمان]ما در ساعات کوتاهی کار کردیم
[ترجمه گوگل]ما به ساعات کوچک کار کردیم
[ترجمه گوگل]ما به ساعات کوچک کار کردیم
5. I lay awake through the wee small hours, waiting for the signal.
[ترجمه ترگمان]در ساعات کوتاهی که منتظر علامت بودم، بیدار ماندم
[ترجمه گوگل]من از ساعتهای کوچک بیدارم، منتظر سیگنال هستم
[ترجمه گوگل]من از ساعتهای کوچک بیدارم، منتظر سیگنال هستم
6. The party continued into the wee small hours.
[ترجمه ترگمان]این جشن به تدریج به ساعات اولیه خود ادامه داد
[ترجمه گوگل]حزب همچنان به ساعت های کوچکتر ادامه می دهد
[ترجمه گوگل]حزب همچنان به ساعت های کوچکتر ادامه می دهد
7. I woke up in the small hours of the morning .
[ترجمه ترگمان] من تو ساعات اولیه صبح بیدار شدم
[ترجمه گوگل]ساعت ها از صبح بیدار شدم
[ترجمه گوگل]ساعت ها از صبح بیدار شدم
8. Lying awake in the small hours, after falling asleep quickly, can become another maddening habit.
[ترجمه ترگمان]بیدار ماندن در ساعات اولیه بعد از افتادن به سرعت، می تواند یک عادت دیوانه کننده دیگر باشد
[ترجمه گوگل]بیدار شدن در ساعت های کوچک، پس از خواب رفتن به سرعت، می تواند عادت دیوانه شدن دیگر باشد
[ترجمه گوگل]بیدار شدن در ساعت های کوچک، پس از خواب رفتن به سرعت، می تواند عادت دیوانه شدن دیگر باشد
9. The uneasy silence of the small hours fell over the hospital.
[ترجمه ترگمان]سکوت ناراحت کننده ساعات کوتاهی بر سر بیمارستان فرود آمد
[ترجمه گوگل]سکوت ناخوشایند ساعتهای کوچک در بیمارستان بستری شد
[ترجمه گوگل]سکوت ناخوشایند ساعتهای کوچک در بیمارستان بستری شد
10. We danced until the small hours.
[ترجمه ترگمان]تا چند ساعت دیگر شروع به رقص کردیم
[ترجمه گوگل]ما تا ساعتهای کوچک رقصیدیم
[ترجمه گوگل]ما تا ساعتهای کوچک رقصیدیم
11. Finally it was Trondur in the small hours of the morning who succeeded.
[ترجمه ترگمان]سرانجام، در ساعات کوتاهی از صبح که موفق به این کار شده بود، قرار گرفت
[ترجمه گوگل]سرانجام تاندور در ساعات کوچک صبح موفق شد
[ترجمه گوگل]سرانجام تاندور در ساعات کوچک صبح موفق شد
12. She was found in the small hours, more than half-way up, scrabbling at a window as if for air.
[ترجمه ترگمان]او در ساعات کوچک، بیش از نیمه راه پیدا شده بود، و روی یک پنجره، مثل اینکه هوا باشد، روی یک پنجره تقلا می کرد
[ترجمه گوگل]او در ساعت های کوچک، بیش از نیم راه، در یک پنجره به عنوان اگر برای هوا یافت شد
[ترجمه گوگل]او در ساعت های کوچک، بیش از نیم راه، در یک پنجره به عنوان اگر برای هوا یافت شد
13. That night Carl stayed up into the small hours, preparing work for the next day.
[ترجمه ترگمان]آن شب، کارل ایل در ساعات کوتاهی ماند و برای روز بعد کار می کرد
[ترجمه گوگل]آن شب Carl در ساعات کوچک ماند و آماده کار برای روز بعد شد
[ترجمه گوگل]آن شب Carl در ساعات کوچک ماند و آماده کار برای روز بعد شد
14. Even now, in the small hours of the morning, the air in her small cabin was still warm and oppressive.
[ترجمه ترگمان]حتی اکنون، در ساعات کوتاه صبح، هوا در کابین کوچکش هنوز گرم و ناراحت کننده بود
[ترجمه گوگل]حتی در حال حاضر، در ساعت های کوچک صبح، هوا در کابین کوچک او هنوز گرم و سرکوبگر بود
[ترجمه گوگل]حتی در حال حاضر، در ساعت های کوچک صبح، هوا در کابین کوچک او هنوز گرم و سرکوبگر بود
پیشنهاد کاربران
2 تا 5 صبح
ساعات بعد از نیمه شب
کلمات دیگر: