کلمه جو
صفحه اصلی

come near

انگلیسی به فارسی

بیا نزدیک


انگلیسی به انگلیسی

• come close to, approach

جملات نمونه

1. I hyperventilate when they come near me with the needle.
[ترجمه ترگمان] وقتی با سوزن بهم نزدیک میشن احساس خفگی می کنم
[ترجمه گوگل]من وقتی با سوزن نزدیک می شوم، هیپنوتیتلیت می کنم

2. Strawberries must come near the top of the list.
[ترجمه ترگمان]Strawberries باید به بالای لیست برسه
[ترجمه گوگل]توت فرنگی باید در بالای لیست باشد

3. Come near the fire and have a warm.
[ترجمه ترگمان]نزدیک آتش بیا و گرم بگیر
[ترجمه گوگل]نزدیک آتش و گرم شدن

4. It's not sanitary to let flies come near food.
[ترجمه ترگمان]این بهداشتی نیست که اجازه دهد مگس ها نزدیک به غذا باشند
[ترجمه گوگل]این امر بهداشتی نیست که مگس ها در نزدیکی غذا قرار بگیرند

5. My wife would not come near me.
[ترجمه ترگمان]زنم نزدیک من نخواهد آمد
[ترجمه گوگل]همسر من نزد من نمی آید

6. Don't come near me.
[ترجمه ترگمان]نزدیک من نیا
[ترجمه گوگل]نزد من نرود

7. A stake in the business, which has come near to bankruptcy, is put up for sale.
[ترجمه ترگمان]یکی از سهام این شرکت که به ورشکستگی نزدیک شده است، برای فروش گذاشته شده است
[ترجمه گوگل]سهم در کسب و کار، نزدیک به ورشکستگی، برای فروش قرار داده شده است

8. After that she stalked off and refused to come near me.
[ترجمه ترگمان]بعد از آن زن از اتاق بیرون رفت و از اینکه به من نزدیک شود خودداری کرد
[ترجمه گوگل]پس از آن او به عقب نشست و از نزدیک به من آمد

9. Every time you come near them you get a whiff of their cologne.
[ترجمه ترگمان]هر دفعه که به آن ها نزدیک می شوی، رایحه of به مشام می رسد
[ترجمه گوگل]هر بار که به آنها نزدیک می شوید، از عطر و طعم آنها استفاده می کنید

10. Then the priest said, Let us come near to God.
[ترجمه ترگمان]آنگاه کشیش گفت: به خدا نزدیک شویم
[ترجمه گوگل]سپس کاهن گفت: 'بیا به نزد خدا نزدیک شویم

11. The morning wore on and I did not come near you.
[ترجمه ترگمان]صبح روشن شد و من نزدیک شما نیامدم
[ترجمه گوگل]صبح به پا خاست و من نزد شما نرفتم

12. Marius's faltering fingers had come near letting the pistol fall.
[ترجمه ترگمان]انگشتان لرزان ماریوس نزدیک بود که تپانچه را رها کند
[ترجمه گوگل]انگشتان دست و پا زدن ماریوس نزدیک به سقوط تپانچه بود

13. Come near the fire and get warm.
[ترجمه ترگمان]نزدیک آتش بیایید و گرم شوید
[ترجمه گوگل]نزدیک آتش و گرم شدن

14. His third novel does not seem to come near his second.
[ترجمه ترگمان]رمان سوم او به نظر نمی رسد که نزدیک دومش باشد
[ترجمه گوگل]به نظر نمیرسد که رمان سوم او نزدیک به دومینش باشد

15. No one was allowed to come near him whose nose is small.
[ترجمه ترگمان]هیچ کس اجازه نداشت نزدیک او بیاید که بینی اش کوچک است
[ترجمه گوگل]هیچ کس مجاز به نزدیک شدن به کسی که بینیش کوچک است، مجاز نیست


کلمات دیگر: