کلمه جو
صفحه اصلی

breast pocket

انگلیسی به فارسی

جیب سینه


انگلیسی به انگلیسی

• the breast pocket of a man's coat or jacket is a pocket, usually on the inside, next to his chest.

جملات نمونه

1. I kept the list in my breast pocket.
[ترجمه ترگمان]فهرست را در جیب سینه ام نگه داشتم
[ترجمه گوگل]من این لیست را در جیب سینه ام حفظ کردم

2. He reached into his breast pocket for his cigar case.
[ترجمه ترگمان]کیف سیگارش را در جیب بغلش گذاشت
[ترجمه گوگل]او به جیب سینه خود در مورد جعبه سیگار خود رسیده است

3. Bunbury groped in his breast pocket for his wallet.
[ترجمه ترگمان]کورمال کورمال جیبش را برای کیف پولش جستجو کرد
[ترجمه گوگل]بونبی در جیبش در کیف پولش جارو کرد

4. Nate kept patting his breast pockets, looking for his pipe.
[ترجمه ترگمان]نیت در حالی که به دنبال پیپ می گشت، جیب های سینه اش را نوازش می کرد
[ترجمه گوگل]نیت پاچه جیب های خود را سینه نگه داشت، به دنبال لوله اش

5. My wallet is in the inner breast pocket of my jacket.
[ترجمه ترگمان]کیف پولم تو جیب داخلی ژاکتم گیر کرده
[ترجمه گوگل]کیف پول من در جیب سینه درون من است

6. Detachable press-stud hood. Print motif on sleeve. 1 breast pocket and 2 zip pockets.
[ترجمه ترگمان]قابلیت جداشدن بالابر در کاپوت ماشین نقش و نگار چاپ در آستین ۱ جیب بغل و ۲ جیب زیپ دار
[ترجمه گوگل]هود چاپی قابل جدا شدن نقاشی چاپی در آستین 1 جیب سینه و 2 جیب زیپ

7. He drew a sheaf of papers from his breast pocket.
[ترجمه ترگمان]یک دسته کاغذ از جیب بغلش بیرون آورد
[ترجمه گوگل]او یک برگ کاغذ از جیب پستان خود را کشید

8. Light meter out of left breast pocket. Check it at f /
[ترجمه ترگمان]نورسنج از جیب چپ بیرون می رود در f \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/ \/
[ترجمه گوگل]متر نور از جیب سینه چپ آن را در f /

9. Byron took the dispatch from his breast pocket and showed it to his sister.
[ترجمه ترگمان]بایرون از جیب بغلش بیرون آمد و آن را به خواهرش نشان داد
[ترجمه گوگل]بایرون از جیب پستان خود خارج شد و آن را به خواهرش نشان داد

10. He clapped his hand to his breast pocket.
[ترجمه ترگمان]دست خود را به جیب بغل زد
[ترجمه گوگل]دستش را به جیبش انداخت

11. He always has a white handkerchief in the breast pocket of his jacket.
[ترجمه ترگمان]همیشه دستمال سفیدی در جیب بغل کتش دارد
[ترجمه گوگل]او همیشه دستبند سفید را در جیب پستان ژاکت خود دارد

12. He draw a sheaf of papers from his breast pocket.
[ترجمه ترگمان]یک دسته کاغذ از جیب بغلش بیرون کشید
[ترجمه گوگل]او یک برگ کاغذ از جیب پستان خود را کشید

13. The black mid - thigh jacket features an Italian flag and G 8 logo on the right breast pocket.
[ترجمه ترگمان]ژاکت سیاه میانی با پرچم ایتالیا و نشانه ۸ بر روی جیب راست سینه وجود دارد
[ترجمه گوگل]ژاکت سیاه و سفید ریش دارای پرچم ایتالیایی و آرم G8 در جیب سینه راست است

14. A: Do you have this desing with only one breast pocket?
[ترجمه ترگمان]الف: شما این desing را با یک جیب بغل دارید؟
[ترجمه گوگل]A آیا این طرح فقط با یک جیب پستان دارید؟


کلمات دیگر: