کشتی دو دکله، (امریکا - نیروی دریایی) بازداشتگاه موقت (مثلا در کشتی جنگی تا رسیدن به بندر)، نوعی کشتی دو دگلی سبک و سریع السیر، (noun) نوعی کشتی دو دگلی سبک و سریع السیر
brig
کشتی دو دکله، (امریکا - نیروی دریایی) بازداشتگاه موقت (مثلا در کشتی جنگی تا رسیدن به بندر)، نوعی کشتی دو دگلی سبک و سریع السیر، (noun) نوعی کشتی دو دگلی سبک و سریع السیر
انگلیسی به فارسی
نوعی کشتی دو دگلی سبک و سریعالسیر
بریج
انگلیسی به انگلیسی
اسم ( noun )
• (1) تعریف: a two-masted sailing vessel with square-rigged sails.
• (2) تعریف: the prison compartment on board a ship.
• ship with two masts; storage chest
brig. is a written abbreviation for `brigadier' when it is a person's title.
brigadier general (u.s. army); military rank between colonel and major general (british military)
brig. is a written abbreviation for `brigadier' when it is a person's title.
brigadier general (u.s. army); military rank between colonel and major general (british military)
جملات نمونه
1. The brig has inmates from all four.
[ترجمه ترگمان]کشتی دو از هر چهار نفر محبوس است
[ترجمه گوگل]بریج از همه چهار زندانی است
[ترجمه گوگل]بریج از همه چهار زندانی است
2. Behind the brig stretches a two-acre field with pull-up bars, basketball courts and trimmed grass.
[ترجمه ترگمان]پشت کشتی دو هکتاری با میله های فولادی، زمین های بسکتبال و چمن اصلاح شده قرار دارد
[ترجمه گوگل]پشت ارابه یک میدان دوقلو را با میله های برقی، زمین های بسکتبال و چمن کمر می کند
[ترجمه گوگل]پشت ارابه یک میدان دوقلو را با میله های برقی، زمین های بسکتبال و چمن کمر می کند
3. Air Force corruption scandal Brig. -Gen.
[ترجمه ترگمان]سرتیپ بازنشسته فساد در نیروی هوایی
[ترجمه گوگل]سرقت فساد اداری نیروی هوایی ژن
[ترجمه گوگل]سرقت فساد اداری نیروی هوایی ژن
4. At a press briefing on Feb. Brig.
[ترجمه ترگمان]در یک جلسه مطبوعاتی در روز فوریه، سرتیپ (Feb )
[ترجمه گوگل]در یک نشست مطبوعاتی در فوریه مارچ
[ترجمه گوگل]در یک نشست مطبوعاتی در فوریه مارچ
5. This was Bobby Dupard, his cellmate in the brig in Atsugi.
[ترجمه ترگمان]، این \"بابی Dupard\" بود هم cellmate توی زندان in
[ترجمه گوگل]این بود بابی دوپار، همکارش هم در ارگ در Atsugi
[ترجمه گوگل]این بود بابی دوپار، همکارش هم در ارگ در Atsugi
6. He was succeeded as army commander by Brig.
[ترجمه ترگمان]او جانشین فرمانده ارتش شد
[ترجمه گوگل]او به عنوان فرمانده ارتش توسط Brig موفق شد
[ترجمه گوگل]او به عنوان فرمانده ارتش توسط Brig موفق شد
7. Promoted lieutenant in the brig Grasshopper, he was driven ashore on the Helder in December 18
[ترجمه ترگمان]در روز ۱۸ دسامبر در ساحل در هل به ساحل رسید
[ترجمه گوگل]رهبر تحسین برانگیز ژاکت، او در 18 دسامبر در اورشلیم هلدر رانده شد
[ترجمه گوگل]رهبر تحسین برانگیز ژاکت، او در 18 دسامبر در اورشلیم هلدر رانده شد
8. The brig was built in 1992-a year before it was announced the Navy base at Treasure Island would be shut down.
[ترجمه ترگمان]کشتی brig در سال ۱۹۹۲ - یک سال قبل از اعلام پایگاه نیروی دریایی در جزیره گنج (گنج)ساخته شد
[ترجمه گوگل]بریج در سال 1992 ساخته شد - یک سال قبل از آن اعلام شد که پایگاه نیروی دریایی جزیره گنجینه تعطیل خواهد شد
[ترجمه گوگل]بریج در سال 1992 ساخته شد - یک سال قبل از آن اعلام شد که پایگاه نیروی دریایی جزیره گنجینه تعطیل خواهد شد
9. The brig was invented just for him.
[ترجمه ترگمان]کشتی را برای او اختراع کردند
[ترجمه گوگل]بریگ فقط برای او اختراع شد
[ترجمه گوگل]بریگ فقط برای او اختراع شد
10. Cramond Brig Hotel Dine in style in the restaurant, or choose to eat in the bar buffet.
[ترجمه ترگمان]توصیه هتل برای شام خوردن در رستوران، یا انتخاب برای خوردن در بوفه مشروبات
[ترجمه گوگل]در هتل Cramond Brig، غذا به سبک رستوران و یا در رستوران بوفه غذا بخورید
[ترجمه گوگل]در هتل Cramond Brig، غذا به سبک رستوران و یا در رستوران بوفه غذا بخورید
11. There he became master of the Emma, a brig of 122 tons.
[ترجمه ترگمان]در آنجا استاد اما شد، از a تن - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - - -
[ترجمه گوگل]در آنجا او استاد امت است، که 122 تن است
[ترجمه گوگل]در آنجا او استاد امت است، که 122 تن است
12. Next time don't forget to brig me a copy of your work.
[ترجمه ترگمان]دفعه بعد فراموش نکن که یک نسخه از کارت را به من بدهی
[ترجمه گوگل]دفعه بعد فراموش نکنید که من یک نسخه از کار خود را به من بدهید
[ترجمه گوگل]دفعه بعد فراموش نکنید که من یک نسخه از کار خود را به من بدهید
13. Infolgedessen bleibt nichts weiter ü brig, als jedes Wort mIt'seinem Geschlecht besonders auswendig zu lernen.
[ترجمه ترگمان]Infolgedessen bleibt، brig weiter، als jedes و zu besonders
[ترجمه گوگل]اطلاعاتی که در اختیار شما قرار می گیرد، از جمله مواردی است که می توانید از آن استفاده کنید
[ترجمه گوگل]اطلاعاتی که در اختیار شما قرار می گیرد، از جمله مواردی است که می توانید از آن استفاده کنید
14. He was thrown in the brig for missing muster.
[ترجمه ترگمان]او را به زندان انداختند
[ترجمه گوگل]او در گروه برای گمشده گم شد
[ترجمه گوگل]او در گروه برای گمشده گم شد
15. "If two are sufficient, why build 10?" asked Brig. Gen. Nazir Ahmed Butt, defense attache in Pakistan's embassy in Washington.
[ترجمه ترگمان]\" اگر دوتا کافی باشند، چرا ۱۰ عدد بسازیم؟ سرتیپ نظیر احمد بوت، وابسته دفاعی در سفارت پاکستان در واشنگتن، پرسید: \" از سرتیپ نظیر احمد بوت، وابسته دفاعی در سفارت پاکستان در واشنگتن، پرسید
[ترجمه گوگل]'اگر دو کافی باشند، چرا 10 ساختن؟' پرسید: برگی ژنرال ناصر احمد بوت، مأموریت دفاع در سفارت پاکستان در واشنگتن
[ترجمه گوگل]'اگر دو کافی باشند، چرا 10 ساختن؟' پرسید: برگی ژنرال ناصر احمد بوت، مأموریت دفاع در سفارت پاکستان در واشنگتن
کلمات دیگر: