(گربه یا سگ و غیره) موش گیر، موش گیر، جستجو کننده
mouser
(گربه یا سگ و غیره) موش گیر، موش گیر، جستجو کننده
انگلیسی به فارسی
(گربه یا سگ و غیره) موشگیر
mouser
انگلیسی به انگلیسی
• mouse chaser, mouse hunter (especially of cats and large birds which prey on mice); seeker of prey
جملات نمونه
1. this cat is a bad mouser
این گربه موش گیر بدی است.
2. She's a good mouser.
[ترجمه ترگمان]اون دختر خوبیه
[ترجمه گوگل]او خوب است
[ترجمه گوگل]او خوب است
3. Mouser was tired and began to sleep on her lap.
[ترجمه ترگمان]Mouser خسته بود و شروع به خواب کرد
[ترجمه گوگل]Mouser خسته و شروع به خواب در دامان او
[ترجمه گوگل]Mouser خسته و شروع به خواب در دامان او
4. The king and queen were very pleased with Mouser.
[ترجمه ترگمان]شاه و ملکه از Mouser بسیار خشنود بودند
[ترجمه گوگل]پادشاه و ملکه با Mouser بسیار خوشحال بودند
[ترجمه گوگل]پادشاه و ملکه با Mouser بسیار خوشحال بودند
5. Mouser jumped onto the table and killed almost all the rats and mice.
[ترجمه ترگمان]mouser روی میز پریدند و تقریبا همه موش ها و موش ها را کشتند
[ترجمه گوگل]Mouser بر روی میز پرید و تقریبا تمام موش ها و موش ها را کشت
[ترجمه گوگل]Mouser بر روی میز پرید و تقریبا تمام موش ها و موش ها را کشت
6. The captain put Mouser on the queen's lap.
[ترجمه ترگمان]ناخدا Mouser را روی زانوی ملکه گذاشت
[ترجمه گوگل]کاپیتان Mouser را روی دامنه ملکه گذاشت
[ترجمه گوگل]کاپیتان Mouser را روی دامنه ملکه گذاشت
7. Dick named the cat Mouser.
[ترجمه ترگمان]دیک اسمش را گربه Mouser گذاشت
[ترجمه گوگل]دیک به نام گربه Mouser
[ترجمه گوگل]دیک به نام گربه Mouser
8. Mouser was a nice cat.
[ترجمه ترگمان]Mouser گربه خوبی بود
[ترجمه گوگل]Mouser یک گربه خوب بود
[ترجمه گوگل]Mouser یک گربه خوب بود
9. As the captain went to the ship to bring Mouser, the servants prepared another dinner.
[ترجمه ترگمان]چون ناخدا به کشتی رفت تا Mouser بیاورد، خدمتکاران شام دیگری را آماده کردند
[ترجمه گوگل]به عنوان کاپیتان رفت به کشتی به Mouser، بندگان آماده شام دیگری
[ترجمه گوگل]به عنوان کاپیتان رفت به کشتی به Mouser، بندگان آماده شام دیگری
This cat is a bad mouser.
این گربه موشگیر بدی است.
کلمات دیگر: